کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

گیلگمش

 نام کتاب:افسانه ی گیلگمش(کهن ترین حماسه بشری) 

مترجم لوحه های میخی: جرج اسمیت  

ترجمه به آلمانی          :گئورگ بورکهارت 

 ترجمه به فارسی        :دکتر داود منشی زاده 

این داستانِ بسیار زیبا از کهن ترین داستان های بشر در مشرق زمین است. 

داستان این پهلوان  کهنه است ، ولی هم چنان در خیال بشر جوان. داستانی از «زندگی» یا «سرنوشت مشترک آدمیان»  است.  

  

 

بسیاری از نویسندگان دنیا براین باورند که: 

  «ادبیات کلیت بى نقص و تام و تمامى است که در آن هیچ چیز ناپدید نمى شود، هیچ چیز آفریده نمى شود، همه چیز دگرگون مى شود»  

  

بنا بر این هرگز چیز نویی نوشته نمی شود نوشته ها و گفته ها تکرار می شوند.  بسیاری نویسندگان معاصر گیلگمش را قهرمان پسامدرن میدانند.

 

 

      دانلود کتاب 

 

 

ادامه مطلب ...

خاله بازی

 خاله بازی - بلقیس سلیمانی

نوشته: بلقیس سلیمانی

انتشارات ققنوس ۱۳۸۷

۲۴۰ صفحه – ۳۵،۰۰۰ ریال

***

رمان خاله بازی نوشته خانم بلقیس سلیمانی است.  از ایشان قبلن کتاب بازی آخر بانو را دیده‌ایم، روایت دوره‌ای از زندگی یک زن و مرد است.

داستان فصل به فصل و به نوبت از زبان  زن و مرد تعریف می‌شود. بار کلی کتاب بر دوش ازدواج‌های درون گروهی احزاب و گروه‌های اوائل انقلاب است. ازدواج‌هایی که بنیان آن‌ها بر ایدئولوژی استوار بود و بسیاری از آن‌ها هم منجر به جدایی شدند. چه بسیار ازدواج‌هایی که یک سر آن فردی تحصیل کرده و باسواد بود و سر دیگر آن.........

ادامه مطلب ...

این‌است بوف کور – نه

کمی دورتر زیر یک طاقی، پیرمرد عجیبی نشسته که جلویش بساطی پهن است. توی سفره‌ی او یک دستغاله، دو تا نعل، چند جور مهره رنگین، یک گزلیک، یک تله موش، یک گاز انبر زنگ زده، یک آب دوات کن، یک شانه دندانه شکسته، یک بیلچه و یک کوزه لعابی گذاشته که رویش را دستمال چرک انداخته، ساعت‌ها، .........

.......... چند بار تصمیم گرفتم بروم با او حرف بزنم و یا چیزی از بساطش بخرم، اما جرات نکردم.

ادامه مطلب ...

چه کسی باور می‌کند رستم؟

چه کسی باور می کند رستم

چه کسی باور می‌کند رستم؟

نوشته: روح انگیز شریفیان

انتشارات مروارید

چاپ ششم – ۱۳۸۶

تیراژ ۲۲۰۰

قیمت ۲۶،۰۰۰ ریال

برنده جایزه بنیاد گلشیری، آذرماه ۱۳۸۳ برای بهترین رمان اول سال ۱۳۸۲

***

"دلم آشوب می‌شود، نه از بوی دوا، ار هر چه داریم، از هر چه داشته‌ایم و از دست داده ایم. از آن‌چه نیست و نداریم و باید می‌داشتیم. از این که دیگر برایم فرق نمی‌کند چه کسی کجا و چرا زندگی می‌کند رستم. آه رستم...."

***

ادامه مطلب ...

این است بوف کور – هشت

در دنیای جدیدی که بیدار شده بودم  محیط و وضع آن جا کاملن به من آشنا و نزدیک بود، .....

........... می‌خواستم دل پری خودم را روی کاغذ بیاورم. بالاخره بعداز اندکی تردید پیه سوز را جلو کشیدم و این طور شروع کردم...

ادامه مطلب ...