کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

پیرمردی که داستان های عاشقانه میخواند


متن این پست نوشته یاس مخبر است. عضو جدید این وبلاگ.

***

" پیرمردی که داستان های عاشقانه میخواند"

لوییس اسپولودا

ترجمه: علیرضا زارعی با ویراستاری سیامک گلشیری

نشر امتداد - 112 صفحه


" پیرمردی که داستان های عاشقانه میخواند" از "لوئیس اسپولودا"

یه پیرمرد که دست روزگار میکشوندش تو جنگل و سالها با بومی های اونجا زندگی میکنه و آداب زندگی تو جنگل رو یاد میگیره اما بنا به دلایلی مجبور میشه اونجا رو ترک کنه و در شهر زندگی کنه ، کم کم جا میوفته و از سر بیکاری به کتاب خوندن رو میاره و داستان های عاشقانه رو انتخاب میکنه ، عکس العمل هاش در برابر کتاب ها خیلی جالبه.

داستان روی یه اتفاق محوری می افته ولی خاطرات و گذشته ی پیرمرد هم درش آمیخته است. همچنین رابطه انسان با حیات وحش رو نشون میده، که چه طور انسان ها با خودخواهی و زیاده طلبیشون به محیط زیست و حیات وحش ضربه میزنن اما هیچ وقت خودشون رو مسبب اتفاقاتی که می افته نمیدونن و همیشه طلبکارند!!!
و یک قسمت هم مبارزه ی پیرمرد با یه ماده پلنگ ، این نبرد حتما باید برنده و بازنده ای داشته باشه ولی با حوادث پیش اومده خواننده دلش نمیخواد هیچ کدوم از بین برن ولی این قانون ناگزیر مبارزه است.
آخر داستان به این نتیجه میرسی که واقعا این نبرد هیچ برنده ای نداشته.
شاید احمقانه به نظر بیاد ولی در طی تعقیب و گریز و مبارزه همش منتظر این بودم که با هم مصالحه کنن!!  ....ولی خب هر بازی قاعده ای داره ......
چقدر نوشتم! حوصلتون میشه بخونیدش؟ مختصر و مفید به من نیومده .

نظرات 6 + ارسال نظر
پروانه یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 15:47 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

آنقدر پیرها را دوست دارم به خصوص بالای 70 باشند، که یکی از دوستانم به من می گه تو اینا رو از کجا پیدا می کنی!
به آنها می گم نیم قرن دومی. که خودم هم در یک قدمی آن هستم.

کتاب هایی که در مورد آنها نوشته می شود همیشه خواندنی هستند. یک نمونه آن پیرمرد و دریا از شاهکارهای ادبیات.
یا روسپیان سودا زده ی من از مارکز.

با سپاس

پادرا یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 21:35 http://www.padra.blogsky.com

داستانهای عاشقانه ای که به نسلهای بعدی کیشده میشند در میان ادبیات ملل مثل روس ها (دکتر ژیواگو) و انگلیس ها (بلندیهای بادگیر) دیده میشه ... از اونجایی که من رمان خون نیستم میخوام ببینم در ایران هم چنین داستانهایی داریم که نسلهای بعدی یک خانواده به عشقهای اجدادشون و یا پدر و مادرشون پی ببرند و متوجه بشند که علت بوجود آمدنشون عنصری مثلا شبیه انتقام عاشقانه و یا خیانت و یا تجاوز بوده یا نه !
روشن شدن این مطلب به قدرت نقد نویسندگان ایرانی از عشقهای خودشون خواهد انجامید

محسن دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 ساعت 17:54 http://after23.blogsky.com

به وبلاگ کتاب هایی که می خوانیم خوش آمدید. خانم یاسی خانم مخبر.
این امتحانات شما تمام نشد؟
تا آن وقت ما تمامی کامنت های شما را تایید می کنیم.
امیدواریم که شما را بیشتر اینجا ببینیم.

خاموش چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 23:19 http://http://laylay.blogsky.com/

سلام آقای محسن و دوستان!
من دنبال یک رمان اصالتا ایرانی هستم که توش شیوه ی زندگی مردم ایران کنار هم و زندگی شهریشون رو به طور واضحی توضیح بده همین طور از ارزش ادبی بالایی هم برخوردار باشه.
خوشحال می شم اگه راهنماییم کنید.

باید دوره اش رو نگاه کنید. شیوه زندگی مردم ایران در چه دوره ای؟ اگر تا دوره هدایت را می خواهید بدانید تمامی کتابهای او را بخوانید. من باور دارم به جمله ای که در پشت جلد این کتابها نوشته شده است.
***
خواندن کتابهای هدایت می تواند تفالی باشد بر اینکه بدانیم مردم ایران چه گونه می زیسته اند.
***
اینکار تا روز مرگ هدایت شیوه زندگی ایرانیان را برایت بازگو میکند.
برای بعد از هدایتش را باید فکر کنم.

خاموش پنج‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1388 ساعت 17:49

ممنون از راهنمایی :)
اما ممنون تر!!!! می شم اگه برای دوره ی بعد از هدایت هم بفکرید.

می فکریم.

daniella جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 23:21 http://refereeing2006.blogfa.com

من دیروز این کتابو خوندم.
البته با ترجمه ی محمد شهبا نشر هرمس

یه جورایی یه داستان کوتاهیه که کش داده شده برای اینکه توش در جزئیات داستان دقیق بشه..

اول داستان که با دندانپزشکی شروع میشه فک میکنی ماجرای داستان در پیرامون یه موضوع دیگش بعد که با گذشت چن صفحه و با معرفی شووارها به اصل ماجرا پی میبری یه حسه تعقیب کنندگی بت دست میده. . .
دوسش داشjم...
خوشحال miشم باهم درمورد کتابایی که خوندیم تبادل نظر کنیم..
لینکت کردم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد