کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

عقاید یک دلقک


عقاید یک دلقک

اثر، هاینریش بل

برگردان، شریف لنکرانی


دنیای پر غوغا و بیثمر یک دلقک!

نامی که خود بر این کتاب نهاده‌ام.


بیش از چهل سال از حضور این کتاب در کشورمان می گذرد. همان چاپ اولش را گرفتم و خواندم. چندی پیش به رسم سوغاتی، جلد دیگری از این کتاب نصیبم شد، فهمیدم که از اولی خیلی وقت است بی‌خبرم. اولی را چه کسی و در چه تاریخی از آن خود کرده است؟  نمی دانم. نوش جانش. ولی سوغاتی خوبی بود. فهمیدم آن وقتی که خوانده ام برای فهمیدنش خیلی زود بوده است. شاید هم دیر. بهرحال دوباره خواندنش بیشتر چسبید.

هاینریش بل برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبی است. اگر این کتاب تنها اثر او هم باشد که نیست، این جایزه در خور اوست.

عقاید یک دلقک، یک تک گویی است. از دلقکی بیست و هفت ساله. ولی به قول خودمان خیلی بزرگتر از سن و سالش. در واقع یک جور خاطرات است. خاطرات دلقکی منحصر به فرد. شاید بعد از خواندن این کتاب، هنگام دیدن یک دلقک، به یادش بیافتیم ولی این دلقک آن دلقک نیست. این دلقک را بعد از آشنایی بیشتر با او نزدیک‌تر به خودمان می‌یابیم. همه‌ی ما کماکان زندگی او را تجربه کرده ایم. ینی در واقع می‌خواهم نتیجه بگیرم که همه کمی تا قسمتی او هستیم. دلقک. باور نمی کنید؟

فرهنگ لغتی باز کنید و ببینید: "دلقک، تلخک ، ...... کسی که کارهای با مزه می‌کند، مسخره بازی در می‌آورد یا کارهایی می‌کند و حرف هایی می‌زند برای شاد کردن و خنداندن دیگران."

مگر ما کاری غیر از این داریم. آیا کارهایی می کنیم که دیگران غمگین شوند و گریه کنند؟

در زندگی فقط و فقط دل در گرو یک عشق نهاده و به بیان خودش با او آن کار را کرده است و بس. ولی بی ازدواج. از آنجا که دختر کاتولیک است و در این مذهب اجازه زندگی بی ازدواج به کسی نمی‌دهند، -هم‌چون این‌جا-، این است که دختر از او جدا شده و با یک کاتولیک‌تر از پاپ می‌رود و او را تنها می‌گذارد و اکنون در پایان هر روز کس دیگری شاهد مسواک زدن اوست.  من آخر کتاب را برایتان نگفته‌ام. نگران نباشید. این در همان صفحه‌ی اول کتاب آمده است. البته بدون مسواک زدن.

در شناخت آدم‌ها بسیار متبحر است. حتا بوی غذایی را که کسی قبل از تلفن کردن به او خورده است، به مشامش می‌رسد. این را نه از راه بویایی که از کلماتی که طرف به کار می‌برد می‌تواند حدس بزند.

رفتن دختر او را به‌هم می‌ریزد و به الکل پناه می‌برد. خواندن کتاب را به دائم الخمرها پیشنهاد می‌کنم. و نیز پیشنهاد می‌کنم در این‌جا به جای شلاق زدن الکل خورها در ملا عام این کتاب را از شخص مجرم؟ امتحان بگیرند. شلاق زدن چاره‌ی یک الکلی نیست. چرا که یکی از پیام‌های این کتاب این است:

دلقکی که به میخوارگی بیفتد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می‌کند.


یکی دو برگ از کتاب را در صداهایی که می‌شنویم، بشنوید.

دولت آبادی! راستی، ماه درویش چی شد؟!

نام کتاب: کلیدر 

نویسنده: محمود دولت آبادی 

چاپ بیست و چهارم 1391 

چاپ سوم جیبی 1391 

نشر فرهنگ معاصر 

شمارگان 3000 دوره 

پرداختی و نه قیمت: 40000 تومان

 

معرفی کردن داستان کلیدر هم جسارت می خواهد و هم حماقت؛ جسارت از آن باب که نتوانی حق اثر را ادا کنی و حماقت از آن باب که تقریبا بیشتر کتاب خوانها اقلا یکبار از کنارش گذشته اند و آب در هاون کوفتن است!!کتابی که با قاطعیت می توان گفت، پانزده سال زمان برده. با تقریبا شصت بازیگر محوری که به جرات می توان چندتایشان را قهرمان داستان دانست،اما چون داستان به سمت گل محمد کشیده می شود و تمام آن لوکیشن های معرفی شده را به چالش می کشد و به حرکت وامیدارد، اغلب گل محمد را قهرمان داستان دانسته اند. اشخاص در رمان کلیدر، شناسنامه دارند و بی هویت و بی پیشینه در نظر گرفته نمی شوند و سر موقع، هرکدام خود را به خواننده می نمایاند که این از سر انگشتانِ صبوری برمی آید که کمتر در گودِ نویسندگی دیده می شوند و انگشت شمارند.طوری روایت می شود که هم دل به حالِ نادعلی بسوزد، هم مدیار و هم صوقی و هم ماه درویش و هم حتی عباسجان و شیدا و قدیر! همه شان هستند و در طول داستان زنده اند و ردپای هر شخص به خوبی در روال، مشهود است و انگاری که دولت آبادی میخواسته یک رمان پایاپای ارائه دهد و هیچ عجله هم از خود نشان نداده که دلیل محکم این ادعا، بازنویسی یکساله داستان است و صد البته، مجوز گیریِ یکساله آن!!! 


ادامه مطلب ...