کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

یعنی چه؟

ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه

زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه

شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای
قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه

نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه

سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان
و از میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه

هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه

حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه

تصنیف "یعنی چه" رابا صدای شجریان اینجا گوش کنید.
 
برداشت از اینجا 

 

پروانه اسماعیل زاده

کتاب هایی که نمی خوانیم

 داستان سیاوش

زندگی آپارتمانی هم مسائل خاص خودش را دارد از جمله نگهداری و انجام مسائل مشترک . در ساختمانی که ما زندگی می کنیم نه آپارتمان است که در هر خانواده ممکن است آقا از یک شهر و خانم از شهر دیگر و بچه ها تقریبا همگی تهران به دنیا آمده اند. تحصیلات متفاوت با سنین متفاوت. فکرش را بکنید هماهنگی گاهی خیلی مشکل می شود.

هر چند وقت یکبار انجام امور به عهده ی همسرم میفتد . دیروز دیدم بسیار عصبانی میگه این آقای صدیقی عجب آدمیه ! حالا می فهمم که این پسرش هم عین پدرشه ! "دیو وارونه کار" رو میمونن. به پسرش چند وقت پیش گفتم این لامپ رامپ سوخته بی زحمت یک لامپ اینجا بنداز. بلافاصله گفت چشم! ولی انجام نداد !. قبل از اون، لامپ بالای در ورودی سوخته بود به پسر آقای چراغچی گفتم ،نه تنها اون لامپ رو عوض کرد بلکه هر جای دیگه هم لامپ سوخته ای بود عوض کرد . این آقای صدیقی هم همیشه تو ساختمون تو جلسات و جلو رو آدم با کارهای خلاف فرهنگ آپارتمان نشینی موافقت میکنه ولی درست برعکسشو انجام میده. پشت پنجره ش موز آویزون میکنه! ماشین پسر و دخترشو نصف شب یواشکی میاره تو پارکینگ و راه بقیه رو میگیره ، صبح زود میبره بیرون! حال بقیه ماشین دومشونو رو تو خیابون پارک می کنن، وقتی مهمون دارن ماشین خودشونو بیرون میزارن و...

گفتم دیو وارونه کار داستانش چیه؟ گفت تو شاهنامه  رستم گرفتار ین دیو میشه دیو اونو بلند میکنه و بهش میگه بندازمت تو دریا یا خشکی ؟.رستم که می دونست اگر اونو بندازه تو خشکی پرتش میکنه و به کوه میخوره بهتره که به دریا پرت بشه . رستم اکوان دیو را گول می زنه و از او می خواهد که به خشکی پرتابش کند.  دیو   او را به دریا می اندازد! و رستم نجات پیدا می کند.

..

تا حالا خیلی اصطلاح "دیو وارونه کار" را شنیده بودم ولی داستانش را نمی دانستم. با اینکه یک شاهنامه بسیار نفیس در کتابخانه دارم ولی هیچگاه آن را از ابتدا تا به آخر نخوانده ام .گاهی، آنهم برای پیدا کردن شعری آن را باز می کنم. برای این شاهنامه نخوانیَم خودم را سرزنش می کنم.

بعد از انقلاب خیلی ها اسم بچه هاشونو از شاهنامه انتخاب می کنند.

راستی چه داستانهایی از شاهنامه می دانیم ولی  در خود شاهنامه نخوانده ایم ؟

لینکها:

داستان رستم و اکوان دیو

مازندران در شاهنامه

استوره دیو سپید و مازندران

عکس از سایت

لیست داستان های شاهنامه در ویکی نبشته

 

ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد

Filmamoon.blogsky.com ادب مرد به ز دولت اوست

گرچه گرد آلود فقرم شرم باد از همتم

گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم

ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد، در سال 1352 نوشته شده است. چاپ پنجم آن در سال 1381 با شمارگان 3300 نسخه توسط انتشارات صفی‌علی‌شاه منتشر شد.

آخرین اثری که از آقای ایرج پزشک‌زاد که همه او را با مشهورترین رمان فارسی، یعنی اثر جاودانی دایی جان ناپلئون می‌شناسیم، خوانده‌ام همین کتاب است.

کتاب نمایش‌نامه‌ای کمدی است در سه پرده و یک مقدمه و یک موخره. هنرپیشگان این نمایش‌نامه بیست نفر هستند که در صفحات اولیه معرفی می‌شوند. قهرمان نمایش‌نامه آقای پورعلی‌زاده است که کارمند است و همراه با زن و فرزندان و .. و پرنیان که جوانی است شیک پوش و خوش سیما که، شیطان است.

با بیتی که از حافظ در صفحه اول ذکر شده و نگاهی به شخصیت‌های کتاب می‌فهمیم که با جنگ میان نیکی و بدی طرف هستیم. شیطان در قالب ارباب رجوعی ظاهر می‌شود تا پورعلی‌زاده، که بنا به معیارهای صداقت و درستی در نزد شیطان از درجه پنج است وسوسه کند.  یعنی نسلی که به قول شیطان منقرض شده و دیگر وجود ندارد. وی از راه‌های مختلفی سعی در پیاده کردن نقشه‌اش دارد ول هربار تیرش به سنگ می‌خورد و در پایان کماکان این درجه پنجمی برای پورعلی‌زاده حفظ می‌شود.

نمی‌دانم اکنون نظر آقای پزشک‌زاد در مورد این نمایش‌نامه چگونه است. بهرحال سی و اندی سال از تاریخ نوشتن کتاب می‌گذرد. خود من به شخصه با وی هم عقیده نیستم. به نظر من در این مورد روایتی که به سیدحسن مدرس نسبت می‌دهند واقعی‌تر به نظر می‌رسد. و اما این روایت:

می‌گویند شخصی نزد مدرس رفت و گفت: "می‌گویند آ شیخ فلان هزار تومان گرفته و رفته سر منبر و مدح رضاشاه گفته." مدرس می‌گوید: "ببین هر کس نرخی دارد. آ شیخ فلان، نرخش همین است. رضا شاه تا به حال به خود من پنج هزار تومان پیشنهاد رشود داده ولی من قبول نکرده‌ام. نمی‌دانم اگر شش‌هزار تومانش کند باز هم من مدرس هستم یا نه."

این کلام به نظر من کلام درستی است. این‌که اصلن چنین اتفاقی افتاده یا نه چیزی از زیبایی آن کم نمی‌کند و درستی آن را زیر سئوال نمی‌برد. در همین راستا نظرتان را به فیلم –نخیر انگار همه راه‌ها به فیلم ختم می‌شود- پیشنهاد بی‌شرمانه جلب می‌کنم.

بهرحال نمایش‌نامه جدای از  پایان باور کردنی و یا نکردنی آن، با نثر شیوای نویسنده خوش ذوقش  و همراه با جملاتی ویژه آقای پزشک‌زاد، کتابی است مفرح و دلنشین که می‌تواند چند ساعتی آرامش به شما بدهد.

پای بندی های انسانی - سامرست موام

کتاب پای بندی های انسانی اتوبیوگرافی نیست، اما داستانی به گونه ی اتو بیوگرافی است، حقایق و افسانه به طور جدا ناپذیری در هم آمیخته شده اند، احساسات از آن خودم است ، اما نه تمامی آن رویدادهای اتفاق افتاده یی که به توصیف آمده است و بعضی از آنها نه از زندگی خودم که به قهرمان داستان انتقال یافته است بلکه از زندگی کسانی است که با آنان صمیمی و نزدیک بوده ام

..

سامرست موام

نقل از مقدمه ی کتاب

 

سامرست موام نویسنده ی بیش از صد داستان کوتاه و رمان و نمایشنامه  است متولد پاریس و از ده سالگی در انگلستان بوده است. جایزه ی "سامرست موام" قدیمی ترین جایزه ادبی در انگلستان می باشد. دوریس لسینگ در سال ۱۹۵۳ این جایزه را دریافت کرده است.

داستان این رمان ِ بلند زندگی جوانی به نام فلیپ است که برای یافتن و رسیدن به آن چه در سر دارد در عین تلاش، بسیار واقعی، فکر و زندگی می کند.  با خواندن این کتاب زندگی یک جوان در پاریس و لندن را تجربه می کنید. بر این عقیده ام که، جوان ها این کتاب را پس از خواندن فراموش نخواهند کرد . شاید جوان های امروزی ما می خواهند مثل فلیپ خودشان انتخاب کنند! ولی محدودیت ها و فرهنگ ایرانی ما به آنها اجازه چنین زندگی را به آنها نمی دهد و مجبور هستند با روش های خودشان به مقابله با عادت ها ی کهن برخیزند که گاهی به بیراهه می روند...

 

نویسنده مطلب: پروانه اسماعیل زاده

 

داستانهای نیکولا کوچولو

من تا حالا شش جلد از این کتاب رو دیدم و خوندم و همچنین مطمئن هستم که بیشتر هم هست. این سری کتابها داستانهای کوتاهی در مورد زندگی و یا بهتر بگم خاطرات یک پسر بچه شیطون به اسم نیکولا است که با هنرمندی سامپه و گوسینی. دو هنرمند نامدار جهان در عرصه طنز و کارتون گردآوری و به چاپ رسیده اند. جالبه که این کتاب ها اصلا برای کوچولوها نیست و داستانها طوری نوشته شده اند که شما را به دنیای یک پسربچه شیطون و یا حتی کودکی خودتون میبرن و با خوندن اون ناخودآگاه لبخند روی لبان شما میاد. و دیگه اینکه با خوندن این کتاب شاید بهتر بتونید کودکان رو درک کنید. توصیه میکنم که حداقل یکی از این کتابها رو بخونید.

این کتاب طرفداران بسیار زیادی در سرتاسر دنیا دارد و محصول کشور فرانسه میباشد. نیکولا کوچولو توسط امیر حسین مهدی زاده، فریبا و ویدا سعادت ترجمه فارسی و کتابهای کیمیا آنها را منتشرکرده است.تعداد صفحات ۱۰۰ تا ۱۵۰- قیمت از ۸۵۰ تومان به ۱۲۰۰ تومان افزایش داشته.سری کتابهای نیکولا کوچولو:

  • نیکولا کوچولو
  • دردسرهای نیکولا کوچولو
  • دوستان نیکولا کوچولو
  • تعطیلات نیکولا کوچولو
  • زنگ تفریح نیکولا کوچولو
  • نیکولا مرد کوچک

خوندن شبانه فقط یک داستان از یک کتاب اون به شما کمک میکنه تا خستگی روزتون رو با لبخند و یاد شیطنتهای کودکانه عوض کنید.

اتاقی از آن خود- ویرجینیا وولف

 

 

این کتاب مجموعه از سخنرانی های ویرجینیا در کالج نیوهام و گرتن است که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. وی در این کتاب تاریخ ادبیات زنان، تاثیر سبک و ارزشهای مردانه در نوشته های زنان، خشم و نفرت و مخاطرات آن برای هنرمند و پیش بینی زن در داستان نویسی آینده را بررسی می کند.

( اتاقی از آن خود)‌دارای نثر مدرنیست و تفکری فمینیست است، تفکری که محور اصلی آن زن و تبعیض جنسیتی است که حضور او را در کل دانش بشر علی الخصوص ادبیات رقم می زند.

ویرجینیا دلیل اینکه شمار نویسنده و شاعر زن نسبت به مرد بویژه در قرن ۱۹ و ۱۸ کم بوده را مسئله ای چون نداشتن اتاق شخصی یا اتاق کار بمانند مردها می دانسته. او به دنبال جواب سوال هایی در تاثیر تبعیض جنسیتی بر ادبیات است. و به دنبال علت دوری زن از این وادی، و آنرا در جزئیات بی اهمیت روزمره جستجو می کند. وولف گفته های مردان ظاهرا خردمند را بررسی می کند و تاسف می خورد که آنان هرگز درباره زنان اتفاق نظر ندارند و هریک به گونه ای با خرد کردن او برتری خویش را به رخ می کشند. و بعضا زنان را فاقد شخصیت می پندارند و در نهایت نویسنده در جستجوی حقیقت درباره زن گذشته و خواستار ترغیب وی در آینده است.

او به تحلیل زنان نویسنده قرون گذشته چون جین آستین و دوشیزه برونته و فمینیستهایی چون ربکا وست و تاثیر شرایط زندگی آنها بر نوع شعر و آثار خلق شده اشان می پردازد.

در فصل ۳ این کتاب ویرجینیا علت هنرمند نبودن زن در قرن ۱۹ را این می دانست که به جای ترغیب شدن در ره هنر، تحقیر میشد و تهدید. ذهنش به دلیل لزوم اعتراض به این و مخالفت با آن فرسوده میشد و این را ناشی از عقده مردانگی بسیار جالب و مبهم می دانست که تاثیر زیادی بر جتبش زن داشته، میل و آرزویی ریشه دارُ نه اینکه زن حقیر باشد، اینکه مرد برتر باشد و این موضوع مرد را در همه عرصه ها در مقابل زن قرار می دهد.

امیدوارم این کتاب رو نه با نگاه به قرن ۱۹ بلکه با مقایسه با وضعیت و شرایط کنونی بخونید. ما زنان همواره با عرف و عادت و تقلید پیش رفتیم و از سنت شکنی و اعتراض و ایستادگی در مقابل خودخواهی ترسیدیم، تا کی؟ 

تکه های گمشده (جوی فیلدینگ)

تکه های گمشده یکی دیگر از آثار جوی فیلدینگ نویسندۀ کانادایی است که بین علاقمندان کتاب های معمایی/جنایی طرفداران زیادی دارد.

"غریبه ای با من است" اولین کتابی بود که از او خواندم. این کتاب داستان زن میان سالی است که به هوش می آید با لباس های خونین و جیب هایی پر از پول... و هیچ چیز را به یاد نمی آورد. او دچار فراموشی شده و همه چیز و همه کس برایش غریبه هستند، حتی خودش. با پیشرفت داستان بر هیجان آن هم افزوده می گردد تا جایی که از نیمۀ دوم به بعد به راستی نمی توان کتاب را رها کرد.

"تکه های گمشده" نسبت به اثر قبلی این نویسنده از هیجان کمتری برخوردار است و بیشتر به جنبه های روانشناسانۀ اعمال شخصیت ها می پردازد:

کیت – یک روانشناس ۵۵ ساله – به همراه شوهر و دو دختر نوجوانش زندگی آرامی دارند تا اینکه خواهر ناتنی اش (جولین) تصمیم می گیرد با کولین – مردی که متهم به قتل ۱۳ زن و دختر است – ازدواج کند. جولین در تمام جلسات دادگاه حضور می یابد و از او حمایت می کند. به تدریج زندگی کیت به هم می ریزد: مادرش دچار آلزایمر می شود، بطور تصادفی با عشق دوران دبیرستانش ملاقات می کند، جولین سعی می کند دختر بزرگتر او را به سمت خود جلب کند، با شوهرش به مشکل برمی خورد و... . در پایان کولین به کمک جولین از زندان می گریزد و کیت می داند که دختران نوجوانش قربانیان بعدی این قاتل بیرحم خواهند بود...

شاید جوی فیلدینگ قلم توانایی نداشته باشد، اما قادر است حوادث و ماجراهای هیجان انگیز را بطور بسیار ماهرانه ای کنار هم قرار دهد. نوشته های او – از نظر سبک – تا حدی به آثار جان گریشام (نویسندۀ آمریکایی) شباهت دارند؛ آثاری همچون پروندۀ پلیکان، موکل و شرکت. اما جان گریشام در پروراندن قصه و درگیر کردن خواننده موفق تر عمل می نماید. (البته به نظر من سه کتاب آخر جان گریشام از سطح بالایی برخوردار نبودند).

در مجموع اگر به خواندن کتاب های معمایی/جنایی علاقمندید، آثار جوی فیلدینگ انتخاب مناسبی است.

*** من بعد از خوندن این کتاب روی وب سایت خانم جوی فیلدینگ چند خطی براش نوشتم و بهش گفتم که کتابهاش اینجا طرفدارای زیادی داره. امروز این جواب رو برام فرستاد:

,Dear Sam

From Iran! Fantastic! It's so nice to know that people so far away- and a culture so different from mine- are reading and enjoying my books. I hope you continue to do so. .Thanks so much for writing

,Warmly
Joy Fielding

خاطرات روسپیان سودازده من (مارکز)

بعد از دو سال خماری بالاخره دیشب آخرین کتاب مارکز رو خوندم، البته به شکل الکترونیکی و روی صفحۀ مانیتور.

ده سال از انتشار آخرین کتاب داستانی مارکز (وقایع نگاری یک آدم ربایی) می گذره و توی این مدت متعجب بودم از اینکه چرا نویسنده ای مثل مارکز انقدر کم می نویسه.

"خاطرات روسپیان سودازدۀ من" فقط ۱۱۷ صفحه است و ظرف دو ساعت تمومش کردم. مطمئنم که باید حداقل دو بار دیگه بخونمش. برخی از جملات این کتاب ارزش ده ها بار خوندن رو دارن.

این کتاب قصۀ پیرمرد ۹۰ ساله ای است که تصمیم می گیره در شب تولد ۹۰ سالگیش به خودش یه هدیه بده: لذت عشقبازی با یه دختر ۱۴ ساله.

او هیچوقت ازدواج نکرده و در تمام زندگیش با فاحشه های مختلف ارتباط داشته و به قول خودش "هیچوقت با کسی عشقبازی نکرده که بعدش پولی به او نپرداخته باشه". او هیچوقت مفهوم دوست داشتن و دوست داشته شدن واقعی رو حس نکرده و طبق دفتر یادداشتش تا اون روز با ۵۰۴ زن و دختر رابطه جنسی داشته.

مارکز به زیباترین شکل ممکن احساسات این پیرمرد رو بیان می کنه. به نحوی که گویی خود او یکبار به این شکل زندگی و تمام این وقایع رو از نزدیک تجربه کرده. کتاب از زبان اول شخص تعریف می شه و دو سال از زندگی پیرمرد و اطرافیانش رو تعریف می کنه.

در مورد توقیف این کتاب در ایران هم نمی دونم چی باید بگم. من با توقیف هر نوع کالای فرهنگی مخالفم. فقط شاید این کتاب مناسب افراد زیر ۱۸سال نباشه. نه اینکه چیز خاصی توش باشه، نه... ولی نحوۀ بیان احساسات و تفکرات شخصیت های کتاب زیاد با فرهنگ ما سازگار نیست... اما مگه یکی از دلایل کتاب خوندن ما آشنا شدن با انسان ها و فرهنگ های دیگه نیست؟

جملات بسیار زیبایی در این کتاب هست که باید بارها و بارها خوند و به خاطر سپرد. مثل این یکی:

یکی از قشنگی های پیری اغواگری های دوستان جوانی است که فکر می کنند ما خارج از سرویسیم!

موضوع بندی نوشته ها

با سلام به همه دوستان تنبل که دارند کتاب میخونند و یادشون رفته بقیه رو از کتابهایی که میخونند باخبر کنند

من میخواستم یه پیشنهادی بدم راجع به موضوع بندی نوشته هامون. به نظرم شاید بهتر باشه بجای تقسیم بندی ادبیات به کشورهای مختلف اونها رو بنا به موضوعشون طبقه بندی کنیم یعنی :

 

1-     رمان و داستان کوتاه

2-     شعر

3-     طنز و نوشته های انتقادی

4-     نمایشنامه و فیلمنامه

5-     تاریخی – سیاسی

6-     علمی – فلسفی – تحلیلی

7-     عرفانی - اعتقادی

8-     زندگینامه

9-     ادبیات کودک و نوجوان

 

البته ممکنه یه کتاب چند تا از این موضوعات رو در بر داشته باشه ولی اونی که از همه بارز تره مد نظر باشه

حالا اگه پیشنهاد دیگه ای هم هست بنویسید و اینقدر هم تنبلی نکنید .

نمیدونین من با چه ذوق و شوقی میام تو این صفحه !!

تبارشناسی اخلاق ............ فردریش نیچه

                                    

 

تبارشناسی اخلاق یکی از کتابهای تکان دهنده نیچه است که با نثری ادبی نگاشته شده.

موضوعی که در این کتاب مطرح شده این است که در طول تاریخ دو نوع اخلاق بوجود آمده :

 

1-     اخلاق انسانهای قدرتمند که اساسا هرکار دلشان میخواسته میکرده اند و خود را صرفا در قید یک سری شرافتها و دفاع از حیثیتهای قدرتمندانه قرار میدادند. برای ایشان منشا هرعملی "خواست" انسان است.

2-     اخلاق ضعیفان که هر آنچه را قدرتمندان "خوب" میپنداشتند اینان "شر" مینامند مثل تصاحب زمین و خوشی و شادی و هر آنچه آنان "بد" میدانستند ایشان "خیر" مینامند مثل انتقام و دلسوزی برای همنوع. منشا هر عملی برای این گروه مقابله با آرمانهای قدرتمندان است.

 

نمونه اخلاقگرایان والا شهروندان روم و نمونه اخلاقیون ضعفا یهودیان، کلیسای مسیحیت و تازه به قدرت رسیده های سایر نقاط دنیا هستند.

نکته ای که نیچه به آن اشاره میکند این است که در طول تاریخ اخلاق ضعیفان رفته رفته جای قدرتمندان را گرفته است که این امر ناشی از "زیاد شدن جمعیت" ضعفاست نه به قدرت رسیدن حقیقی آنان. چراکه به قدرت رسیدن حقیقی ایشان، دیگر آنان را در زمره ضعفا قرار نمیدهد.

 

آرمانهایی چون ترحم ، دوری از مادیات ، اعتقاد به عدالت در دنیای پس از مرگ ، کینه توزی و تنفر نسبت به دیگران و غمگساری از نمونه های اخلاق ضعیفان است.

 

نکته ای که پس از خواندن این کتاب متوجه آن شدم این بود که تربیت و آموزش ما چقدر از اخلاق قدرتمندان فاصله گرفته و این درحالی است که بسیاری از آرمانهای والا در سایر نقاط دنیا دوباره در حال زنده شدن هستند و ما همچنان از اخلاق پست و غمگسار خود لذت میبریم !

و هنوز که هنوزه درونمان را با میل به انتقام از قدرتمندان زهراگین میکنیم !

دیوان شرقی- گوته

    

 

"دیوان شرقی" عنوان کتابی است از گوته با ترجمه شجاع الدین شفا. کتاب های گوته با نام های حافظ نامه،رنج نامه،حکمت نامه،...در آن گرد آوری شده است.

 

گوته ابتدا حافظ را با ترجمه آلمانی خوانده است با همان ترجمه، عاشق حافظ شده است و سپس به آموختن فارسی ومتون ادبی فارسی پرداخته است

حتی معشوق آلمانی خود را زلیخا می نامد و یک کتاب "زلیخا نامه" برای او می نویسد

زلیخا خود شاعری بسیار خوبی  بوده است.

 

 قسمتی از کتاب:

 ای حافظ ،سخن تو همچون ابدیت بزرگ است،زیرا آن را آغاز و انجامی نیست.....ا

اگر روز ی دنیا به سر آید،ای حافظ آسمانی،آرزو دارم که تنها با تو باشم و در کنار تو باشم.همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم،زیرا این افتخار زندگی من و مایه ی حیات من است

گوته

 پیوندهای مفید:

گوته آغازگر گفت‌وگوى فرهنگ‌ها  ،دو قطعه از گوته ،لیست آثار گوته ،گوته ،ویکی پدیا ،بنیان مدرنیسم در فاوست گوته  ، اخوان و گوته  ، فاوست کیست؟

 

نقدی بر کتاب خودمان

این یکی نقد کتاب خودمان است. من فکر می‌کنم یک بلاتکلیفی در این وبلاگ وزین وجود دارد از نظر زمان آپ کردن پست‌های جدید و نیز نوبت وبلاگ نویسان ارجمند. این باب را خارج از قضیه نقد کتاب‌ها در اینجا می‌گشایم که نظر بدهید. چه بکنیم که یک پست در چرت نماند و پست دیگر هنوز گرم نشده به پایین شیفت شود. روزهای اول که همه گرم بودند شور و شوق زیادی به وجود آمد و بعد از مدتی گویا همه منتظر شدند که یکی دیگر همت کند و آپ کند. بهرحال برای شروع نظر خودم را مینویسم و لینک این پست را مانند پست مربوط به مانیفست وبلاگ وزین فیلمامون در آن بغل می‌چسبانم. اگر کسی خاست همین امشب هم نقدی بنویسد و بچسباند، این پست را خارج از محدوده تلقی کرده و نقدش را بچسباند. لینک این پست در آن بغل هم هست. و اما نظر خودم:

در مورد فاصله زمانی پست‌ها: به نظر من هر پستی خوبست که سه الی چهار روز در صفحه باشد. اعضای وبلاگ زیادند و زمان بیش از این باعث به تاخیر افتادن دیدن دوستان می‌شود و به تدریج هم ممکن است کسی که زنبیلش را دیرتر از همه توی صف گذاشته یادش برود که وبلاگ وزینی بوده و قول و قرارهایی داشته و غیره.

بهترین راه زمان بندی هم روزهای ماه است مثلن 1 و 5 و 9 و ... هر ماه.

در مورد نوبت هم می‌شود یک پست نوبت گذاشت و هر کس به سراغ این پست برود و زنبیلش را به شکل کامنت در یکی از روزهایی که به آن اشاره کردم بگذارد. یعنی در واقع هر کسی می‌داند که کی نوبتش است و کی نیست. و در ضمن می تواند از پست های آینده هم اطلاع پیدا کند و منتظر پست بخصوصی در تاریخ معینی باشد.

موافقید؟

***

پ ن: البته نا گفته نماند که در مورد وبلاگ‌های وزینی چون این وبلاگ خودمان بهترین شکل این است که هر پستی با یک تایتل و یکی دو سطر از یادداشت بیاید و بقیه به شکل ادامه در جایی دیگر باشد. در نتیجه در آن واحد مثلن ده یا بیست پست در صفحه دیده شود. ولی خود این قضیه در مقوله بلاگ اسکای نمی‌گنجد و اگر کسی توانست بگنجاند کمک کند که چنین کنیم. شاید بتوان با یک وبلاگ کمکی این شکل را پیاده کرد.

پ ن دیگر: من دو سه روزی نمی توانم به اینجا سر بزنم. امیدوارم حسام فداکاری کرده و نظرات سر و سامان دهد.