کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

کوتاه بیا! عمرم به آمدنت قد نمی دهد ...


کوتاه بیا! عمرم به آمدنت قد نمی‌دهد ...

مجموعه شعر

کامران رسول زاده

چاپ نهم – 1393 – نشر مروارید

***

گسترش دنیای ارتباطات، ادبیات را به طول کلی به سوی کوتاه شدن برده است. ادبیات مینی‌مالیستی، این روزها خواهان که چه عرض کنم، خواننده بیشتر دارند. چه بسا شما حتا از خواندن یک پیامک هم به دلیل دراز بودنش، خودداری کنید. در فضاهای مجازی هم به هم‌چنین. اگر متنی حداکثر در سه خط نوشته شده بود، یا شعری به اندازه‌ی یک رباعی، خوانده می‌شود. وگرنه خواننده ممکن است حتا نگاهی هم به آن نیاندازد.

این شکل از نوشتن، شعر را هم در بر گرفته. شعر ها در روزگار ما دیگر آن اشعار عریض و طویل گذشته نیستند. اشعار با سطرهایی حداکثر شش هفت سطر پیامشان را می‌دهند و تمام می‌شوند. یا نه، تمام نمی‌شوند. و در قطعه‌ی بعدی ادامه می‌یابند ولی بی نیاز به قطعه‌ی قبل.

این اشعار گاه از یک غزل بیش از ده بیتی تاثیر گذارتر و دلنشین ترند.

یکی از  کسانی که او را در این شیوه بسیار شاعر دیدم، کامران رسول زاده است با کتابی به نام یکی از اشعارش:

کوتاه بیا!

عمرم به نیامدنت

قد نمی‌دهد.

با توجه به این که شعر بی نیاز از توصیف باید باشد، چند شعر او را در این‌جا می‌نویسم بی هیچ کلمه‌ای از خودم.

***

باید شلیک می‌کردی.

حالا

داغ این گلوله

تا ابد

به سینه‌ام می‌ماند.

***

این شایعه را خودم راه انداخته‌ام.

باور نمی‌کنی؟

می‌خواهی اواخر همین شعر

از رفتنت

منصرف شوم ... ؟

***

روزها که مدام با منی.

شب‌ها هم در خوابم ...

تو چرا نمی‌خوابی ...؟

***

از مردم این شهر دلگیرم

هیچ کدامشان شبیه تو نیستند ...

***

زیباترین قطعه شعر این مجموعه را که در زیر می‌نویسم می‌تواند مدتها شما را درگیر خودش کند. هم‌چنان که مرا:

 

در تو دفن شده‌ام

مثل گمنامی  ِ یک سرباز

که روی پلاکش

نام تو را حک کرده است ...