کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

مرد صد ساله‌ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد


اثر، بوناس یوناسن

برگردان، فرزانه طاهری

انتشارات نیلوفر – 372 صفحه – چاپ یازدهم – 37000 تومان

***

قهرمان داستان، آلن کارلسون، پیرمرد صد ساله، هم‌وطن نویسنده است. درست در روز تولد صدسالگی، قبل از آغاز جشن تولد، از پنجره‌ی یک آسایشگاه سالمندان فرار می‌کند و کتاب آغاز می‌شود. از این به بعد، یک فصل در میان و گاهی یکی دو فصل در میان از زمان حال و آنچه که بعد از فرار می‌گذرد، به یکصدسال گذشته می‌رویم. در واقع تاریخ یک قرن زندگی آلن و در واقع تاریخ جهان در یک قرن. جنگهای جهانی اول و دوم، انقلاب روسیه، چین، درگیرهای اسپانیا، و ...... و نیز ایران. با رهبران کشورهای مختلف جهان روبرو می‌شویم آن‌هایی که در طول زندگی آلن با او دیدار کرده‌اند. مائو، استالین، روزولت، نیکسون، فرانکو، ........... اما در فضایی تا قسمتی کمدی و چه باک. شاید به شکلی بتوان گفت، کمدی، هم‌چون زندگی این سیاست بازان.

در کتاب با مرد صدساله که تقریبن تمامی رهبران کشورهای قدرتمند جهان را دید و در کنارشان و همراه با آن‌ها ودکا خورد، آشنا می‌شویم. مردی که باور داشت، به آنچه که در آینده‌ی خیلی نزدیک ممکن بود اتفاق بیفتد دل نبندد. چه رسد به این‌که از آن بترسد. پیش بینی کردن هم فایده‌ای ندارد. کتاب هم این‌گونه آغاز می‌شود: "کاری است که شده. از این به بعد هرچه قرار باشد پیش بیاید، پیش می‌آید. کلا روزش به این شکل آغاز می‌شود که هیچ حدس و گمانی در مورد اتفاقات پیش رو نزند. کسی که باور دارد، انتقام چیز خوبی نیست. انتقام مثل سیاست است. یک چیز همیشه به چیز دیگر منجر می‌شود. تا این‌که بد، بدتر می‌شود و بدتر، بدترین. و در نهایت باید بچسبد به کاری که از همه بهتر بلد است. چرا که آدم وقتی به سن خاصی می‌رسد، راحت‌تر می‌تواند بفهمد که چه زمانی، چه کاری دقیقا درست است.

چند جمله از کتاب:

*یک بار در مسابقه‌ی اتومبیل رانی آخر شده بود. دوست دختر آن زمانش نقشه‌خوانی می‌کرد. در نیمه راه مسابقه فهمیده بود که نقشه را برعکس گرفته است.

*چیان‌کای‌شک نفهمیده بود اینکه، رهبری یک ملت زمانی آسان‌تر است که آن ملت پشت آدم باشند.

*مردم همیشه دوست دارند یا دست راستی باشند یا دست چپی.

*سیاست یعنی این‌که بی‌گدار به آب نزنی.

*در کل انسان وقتی می‌تواند عبوس نباشد، لازم نیست که باشد.

*در باره‌ی جزییات کم اهمیت نباید خلاف حقیقت را گفت و تازه چه کسی می‌تواند قضاوت کند که در این قضیه چه چیزی کم و بیش مهم است.

کتاب را بخوانید.

نظرات 4 + ارسال نظر
میله بدون پرچم سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 17:13

سلام بر محسن گرامی
این کتاب را تقریباً همه اعضای خانواده خوانده‌اند و همگی از آن تعریف کرده‌اند... اما هنوز خودم آن را شروع نکرده‌ام

وقت زیاده. حتمن کتابهای دیگه ای توی نوبت خوندن داری. مهم نیست.

سید محسن شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 17:44 http://telon4.blogfa.com/

درود بر شما من بنوبه خود از زحماتی که در مورد خلاصه کردن کتابها وانتشار ان در وبلاگ خود میفرمائید سپاسگزارم...موفق باشید

سپاسگزارم.

مریم یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 07:35 http://mynotebookforme.blogfa.com

سلام
نمی دونم چرا تابحال فکر میکردم این کتاب باید خیلی کسل کننده باشه. هیچوقت هم اشتیاق خواندنش را نداشتم. ولی جالبه که حالا فکر میکنم خوبه سراغش برم

حتمن این کار رو بکنید. پشیمون نمیشید.

سامورایی یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1398 ساعت 11:29 https://samuraii84.blogsky.com/

سلام.
باید کتاب جالبی باشه. اینجور داستانا جذابه. هم تِم تاریخی داره و هم داستان وار تا ادامه میتونی پیش بری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد