کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

ماریو وارگاس یوسا


Jorge Mario Pedro Vargas Llosa


کمیته جایزه نوبل در رشته ادبیات، ماریو وارگاس یوسا، نویسنده پرویی ساکن آمریکا را شایسته دریافت نوبل ادبیات2010 دانست. او نام آشنایی در میان کتاب خوانان کشورمان است.

از وی، کتابهای زیر تا کنون به پارسی برگردانده شده است:


سردسته ها 1959 (ترجمه آرش سرکوهی، انتشارات چشمه)

سالهای سگی 1966 (ترجمه احمد گلشیری، انتشارات نگاه)

گفتگو در کاتدرال 1975 (ترجمه عبدالله کوثری، نشر لوح فکر)

جنگ آخرالزمان 1984 (ترجمه عبدالله کوثری، انتشارات آگاه)

مرگ در آند 1996 (ترجمه عبدالله کوثری، انتشارات آگاه)

سور بُز 2002 (ترجمه عبدالله کوثری، نشر علم)

 چرا ادبیات؟ (ترجمه عبدالله کوثری، نشر لوح فکر)

 چه کسی پالمینو مولرو را کشت (ترجمه احمد گلشیری،انتشارات نگاه)

نظرات 7 + ارسال نظر
مریم شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:13

خیلی هم خوب چون ما سالهای سگی را دوست داریم

می گویند:
هر کتابی به یکبار خواندنش می ارزد. و باز هم می گویند:
آنقدر کتاب خوب هست که آدم اگر بخواهد همه کتابها رابخواند اصلن عمرش کفاف نمی دهد. چه برسد به این که بدها را هم بخواند. بنابراین بهتراست بگوییم:
هر کتاب خوبی را باید یک بار خواند.
اینست که سالهای سگی را هم می گذاریم توی نوبت.

پروانه شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 http://parvazbaparwane.blogspot.com

دو روز پیش پیامی داشتم که گفته بود: ماریو یوسا برنده نوبل ادبیات شده چه دیر!

من هیچ یک از کتابهایش را نخوانده ام
پیشنهاد می کنم یکی از کتاب هایش را برای همخوانی انتخاب و در باره اش گفتگو کنیم.
البته با یک زمان سه ماهه.

عبدالله کوثری که چند کتاب او را ترجمه کرده است امروز در صفحه اول شرق نوشته بود:
گفتگو در کاتدرال بهترین کتاب اوست.

فرناز شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 http://farnaz.aminus3.com/

برای من این نام همیشه تداعی کننده ی نام عبدالله کوثری عزیز است و هردوی اینها را انگار کنار هم بسیار دوست دارم . سالها پیش گفتگو در کاتدرال را خوانده ام و بقیه ی ترجمه های کوثری را هم به ردیف کتاب هائی که با حسرت نگاهشان می کنم و هنوز نخوانده ام اضافه کنید !
و باز چه عکس خوبی از او پیدا کرده اید ...

یعنی ممکن است به ذهنتان فشار بیاورید و مثلن همین گفتگو در کاتدرال را بنویسید؟
ممنون. متحجرینی مثل من هنوز در دنیای سیاه و سفید زندگی می کنند.

شهرزاد شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 18:17 http://se-pi-dar.blogsky.com

چه خوب و چه دیر!
امروز صبح این خبر را برای بار نخست در اینجا خواندم و چه حس خوبی به من داد... بالاخره نوبل ادبیات به نماینده ی شایسته ی ادبیات آمریکای لاتین رسید نویسنده ای که همیشه کارهایش را دنبال کرده و دوست داشته ام.


اولین کاری که از وارگاس یوسا خواندم مرگ در آند بود و بعد هم نه همه، اما چند تا از کارهایی که همه به نظرم خیلی خوب آمدند، هم به لحاظ محتوایی و هم نوع ادبیات خاص نویسندگان آمریکای لاتین که از زبان اندیشه ی یوسا پرورده شده و به نگارش در آمده، ادبیاتی که نشان می دهد وقتی دست نویسندگانی در حد و اندازه ی او در آفرینش آن چه می خواهند - به دور تنگ نظری ها و محدودیت هایی که بلای جان هنرند - باز باشد، نتیجه خلق آثاری است که تا مدت ها از صفحه ی ذهن خواننده پاک نمی شود.


به هر حال دادن این جایزه به کسی که هنوز عاشق بوی کاغذ است و فناوری های نوین اطلاعاتی را تا جایی دوست دارد که حرمت کاغذ و صفحات کتاب را زیر سوال نبرد، برای کسی که ادبیات را بیش از آن که دانش صرف بداند و راهی برای رسیدن به مفاهیم، لذتی می شمارد که باید به فرزندان و آیندگان اموخته شود و در رگ و خون آن ها جاری شود، برایم خیلی به جا و دلچسب بود.

می گویند هیات انتخاب جایزه نوبل بسیار صبور است. شاید این دیری هم برای صبرشان بوده.

فرناز شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:27

من خودم از آدم هائی هستم که دنیا را سیاه و سفید که هیچ گاهی قهوه ای یا به قولی سپیا می بینم !!
گفتگو در کاتدرال بیش از ششصد صفحه است اما تهیه ی یک یادداشت برای این وبلاگ برای من آنقدر جذاب است که با خوشحالی سعی کنم حتی اگر قول ندهم ...

اصلن گاهی سپیا از سیاه وسفید قشنگتر است. در ضمن متحجری هم هست ولی متحجری کلاس بالا.
پس انگار خیلی کتاب خوبی است که فکر نوشتن یادداشتی در باره آن هم، شما را خوشحال کرده.

بابک دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:36

اسمش را شنیدم اما کتابی از او نخواندم
وسوسه شده ام لا اقل یکی از کتاب هایش را بخوانم

پس همون گفتگو در کاتدرال رو بخون.

سارا دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:23

من سالهای سگی و سردسته ها رو از این نویسنده خوندم و برای من سالهای سگی از بهترین و اولین کتابهای مورد علاقه ام هست. پیشنهاد خوندنش رو هم به شما میدم

ممنون. چشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد