ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
یک گل سرخ برای امیلی
ویلیام فاکنر
برگردان: نجف دریابندری
نشر نیلوفر – چاپ پنجم– 1385 – 245 صفحه – 2900 تومان
***
کتاب شامل شش داستان کوتاه است:
1 – یک گل سرخ برای امیلی
2 – انبار سوزی
3 – دو سرباز
4 – طلا همیشه نیست
5 – سپتامبر خشک
6 – دیلسی
قلم ویلیام فاکنر به یک طرف و برگردان نجف دریابندری به یک طرف باعث شده که این کتاب خیلی زود خوانده و تمام شود ولی هر از گاهی می خواهید به عقب برگردید و دوباره بعضی از قسمتها را بخوانید. چرا؟ چون متن بسیار مشروح نوشته شده است. هر یک از قهرمانان داستان برای خودشان داستانی دارند که به سادگی نمیتوان آنها را شناخت. گاهی پایان داستان حدس نمیتوانید بزنید. ولی خود من این طول و تفصیلها را دوست دارم. کمی از هوای یک صبح از دیلسی میخوانم و پیشنهاد میکنم که کتاب را بخوانید.
سپیده صبح سرد و بی رمق دمید. دیوار روندهای بود از روشنایی خاکستری که از شمال شرقی آمد و به جای آن که آب شود انگار به ذرات زهرآگین غبار مانندی تجزیه میشد که وقتی دیلسی در کلبه را باز کرد و بیرون آمد مثل سوزن توی تنش فرو رفت و از جای نیش آنها نه آب، بلکه چیزی شبیه به روغن نیم ماسیده بیرون میزد. ......
یک گل سرخ هم برای شما
ممنون.
سلام
لطفا در کانال از آلبر کامو هم چند خطی قرار بدبد
دنبال یک داستان کوتاهم. تجربه ام میگه یک داستان کامل شنونده داره ولی چند خط نه.
از اینکه کتاب هارو روی فرش میندازی و عکس میگیری خوشم میاد.یعنی نشون میدی کتاب مهم تره تا چیز های دیگه
می دونی چی میگم . منظورم اینه که تو شبکه های مجازی پر شده از افراد معروفی که شاید نتونن چند صفخه کتاب بخونن اما از کتاب هاشون در کنار فنجون چای یا قهوه و نمیدونم کنار گل و یا کتابخونشون عکس نشر میدن
درست میگی. من خودمم قهوه می خورم. ولی با کتاب نه. اصلن با کتاب هیچی نمی خورم. حتا موقع سیگار کشیدن باید کتاب رو بزارم کنار.
سلام
مارسی به نکته خوبی اشاره کرد
بله دم شما گرم که عروسک و دکوری و ... نمیزاری بغل دست کتابت.
اتفاقا در این باب در پست آخر در وبلاگ چیزی نوشتم .البته چیزی که میگم پرچانگی محض هم به حساب میاد .به هر حال اگر حوصله خواندنش را داشتید شما و همچنین مارسی سری به آنجا بزنید و قدم بر چشم ما بگذارید.
چشم. حتمن.
سلام، هر سال وقت نمایشگاه کتاب که میشه
سر میزنم به وبلاگی که دو سه سالیه می شناسمش
و اسم کتاب هایی که توسط شما پست شده و انتشارات هاشون رو روی نوت گوشی یا کاغذ اضافه میکنم و توی غرفه ها گم میشم.
لذت بخشه
بیشتر پست بفرستین، لذت میبریم و سپاس گزاریم
چشم. امیدوارم امسال بیشتر بنویسم.