عمویم جمشیدخان،
مردی که باد همواره او را باد با خود میبرد.
نوشتهی: بختیار علی
برگردان: رضا کریم مجاور
نشر افراز – 143 رویه – 99000 ریال
***
عمویم جمشیدخان .....، اولین کتابی است که از بختیار علی خواندم. در یادداشتی با نام بختیارعلی، قبلن در مورد نویسنده و آنچه که فضای رومان هایش را در بر می گیرد، نوشتم. عمویم جمشیدخان، اثری است کاملن در حال و هوای رئالیسم جادویی. همان گونه که در آن یادداشت نوشتم بار دیگر خاطر نشان می کنم که این کتاب مستقیمن از زبان کردی به فارسی برگردانده شده و کار رضا کریم مجاور قابل ارج است.
در کتاب میخوانیم:
در اوائل سال 1979 که جمشیدخان برای نخستین بار دستگیر شد، هفده ساله بود. آن روزها بعثیها در سرتاسر خاک عراق، بنای تعقیب ودستگیری و شکنجهی چپها را گذاشته بودند ... چپ هایی که کمی پیشتر، از همپیمانان اصلی "انقلاب و رهبری آن" به شمار میآمدند.
هیچ کدام از ما به درستی نمیدانیم که جمشیدخان کی و چگونه به جمع چپها پیوسته بود. به ویژه که در ایل و تبار ما تا کنون کسی چپ نشده بود. ...
جشمیدخان در اثر شکنجههای دژخیمان عراقی بسیار ضعیف میشود و وزن خود را از دست میدهد. به طوریکه شبی .....
ادامه مطلب ...
بختیارعلی
تا همین چندی پیش، گابریل گارسیا مارکز را به عنوان پیشتاز رومان های رئالیسم جادویی می شناختم. فکر هم می کردم که جز در آمریکای لاتین به این گونه رومان ها برخورد نخواهم کرد. تاااااااااااااا آشنایی با بختیار علی. نویسنده ای کرد از کردهای عراق.
همه ی رومانهای او به آنچه که مارکز نوشته است پهلو می زند.
به یک شهر کتاب یا یک کتابفروشی که همه جور اثری از هر نویسنده ای دارد مراجعه کنید و هر آن چه که از بختیار علی دارد را بخرید و بخوانید. یکی از بهترین توصیفاتی که در مورد آثار او می دانم این است که، رومان هایش به زبان کردی نوشته شده و در میهنمان کم نیستند کسانی که هم زبان کردی می دانند و هم زبان پارسی و این امر موجب شده که نوشته هایش مستقیمن از یک زبان به پارسی ترجمه شده باشد. نه این که مترجمی داستانی را که از زبان اصلی به مثلن فرانسوی یا ...... ترجمه شده را برداد و به پارسی برگرداند.
یک چیز حسرت برانگیز هم بگویم. و آن این که این روزها کتاب در ایران که یکی از قدیمی ترین ملل تاریخ را در بر می گیرد با تیراژ 200 و 500 منتشر می شود، اولین چاپ آثار وی به زبان کردی و در کردستان عراق با تیراژ ده هزار نسخه منتشر می شود. آن هم در جایی از این کره خاکی که این روزها بیشتر در گیر جنگ و خانمان سوزی و خانمان براندازی است.
جا دارد کمی در این قضیه مداقه کنیم و این که چرا کتاب نمی خوانیم. روزنامه نمی خوانیم. مجله نمی خوانیم. و مدام سر در گوشی های همراه برده و یادداشت هایی از کوروش برای هم همی فرستیم. یادداشت هایی که به احتمال زیاد روح کوروش هم از آن ها بی خبر است.
و نیز .......... فکر می کنید بهتر نیست که نویسنده ای را قبل از گرفتن جایزه ی نوبل ادبیات بشناسید؟
بختیار علی روزی این جایزه را خواهد گرفت.
خانهی روبهرویی
گزینش و ترجمهی اسدالله امرایی
چاپ اول – 1389 – 180 صفحه- 4400 تومان
***
اسدالله امرایی پنج کتاب دارد از پنج قاره که داستانهای کوتاهی از نویسندگان جهان را در آنها میخوانیم. نام کتابها برگرفته از یکی از این داستانهاست. که این یکی، داستانی است از ر.ک.نارایان، نویسندهی هندی. و این کتاب داستانهای کوتاه آسیایی است.
چندی پیش، در واقع درست در روز اول سال نو میلادی هر پنج جلد را تهیه کردم. در واقع هدیهی سال نو بود برای خودم. خواندن این پنج جلد را از از آسیا آغاز کردم. به شکلی پارتی بازی برای قارهای که دلبستگی بیشتری نسبت به آن دارم.
قصد ندارم در مورد داستانها بنویسم. بیشتر قصدمعرفی آنها را دارم. و اصرار بر اینباید خواندشان.
در این کتاب از این نویسندگان می خوانیم:
1 – میخاییل زوشچنکو اوکراین
2 – آندرو لام ویتنام
3 – ر. ک. نارایان هندوستان
4 – خرقل آوشالاموف داغستان
5 – ویکتور آردوف روسیه
6 – فاضل اسکندر گرجستان
7 – چیترا باترجی دیواکارونی هندوستان
8 – کنزابورو اوئه ژاپن
9 – یاسوناری کاواباتا (نوبل) ژاپن
10 – مظفر ایزگو ترکیه
11 – عبدالله سالم یمن
12 – فاروق الهان چلیک ترکیه
13 – نورمراد ساریخانف (کشتهی جنگ دوم جهانی) ترکمنستان
14 – محمدزاهد امیر شیخویچ امینوف داغستان
یکی از مزایای کتابهایی از این دست، آشنایی با نویسندگانی است که احتمالن نامشان را هم نشنیدهایم، چه برسد به این که چیزی از آنها خوانده باشیم. جز تنی چند از آنان. آنهم بنا به دلایلی همچون، گرفتن جایزهی نوبل ادبی، کاواباتا و یا ساریخانف، کشته شدهی جنگ دوم و یا نه، شناخته بودنشان در اینجا. کسی چون نارایان. در ضمن بعد از خواندن کتاب بود که فهمیدم، کاواباتا در سال 1968 نوبل گرفت و در سال 1972 هاراکیری کرد.
بهرحال آشنایی با این نویسندگان ِ حداقل از نظر خودم، گمنام، دریچهای است به دنیای آنان. و آشنایی با جلوههای ادبی کشورهایشان. بعد از خواندن این کتابها، نام این نویسندگان، برایمان فراتر از یک نام خواهند بود.
برگردان داستان ها بی نیاز از تعریف است. چرا که تمامی کتابهایی که نام اسدالله امرایی بر آن ها چاپ شده را باید خواند. بی توجه به نام نویسنده. بارها گفتهام: در خرید یک کتاب خارجی من ابتدا نام مترجم را نگاه میکنم و ترجمههای اسدالله امرایی را بی هیچ اما و اگری از کتابفروشی به خانه می برم.
***
داستان کوتاه "ترمز وسیتنگهاوس" از "میخاییل زوشچنکو" را با صدای خودم بشنوید.
میم و آن ِ دیگران
محمود دولتآبادی
نشر چشمه - 166 صفحه – 7000 ریال
***
کتاب میم و آن ِ دیگران، بخوانید، محمود و آن ِ دیگران، نظریات محمود دولت آبادی است در بارهی:
محمدعلی جمالزاده / جلال آلاحمد / سیمین دانشور / مهدی اخوان ثالث / احمد شاملو / محمدعلی سپانلو / جواد مجابی / علی اشرف درویشیان / سهراب شهیدثالث / پیتر هانتکه / آرتور میلر / عبدالحسین نوشین / بهرام بیضایی / اکبر رادی / هوشنگ گلشیری / رضا براهنی / ناصر تقوایی / محمدرضا لطفی / سارا دولت آبادی / محمد حسین ماهر / فریدون آدمیت و جیمز جویس.
لطف کتابهایی از این دست این است که: الزامی به خواندن و تمام کردنش ندارید. و هرگاه به مناسبتی خواستید در مورد یکی از کسانی که نامشان در کتاب آمده است بدانید، به سراغ آن بروید و او را از نگاه نویسنده ببینید. نگاهی که بسیار حرفهای اینان را کنکاش کرده و میتوانم به جرات بگویم به قول علما حجت بر ما تمام میکند و حداقل خود من با شناختی که از آنان دارم، نظر نویسنده را به دور از هرگونه حب و بغضی دیدم. در مورد بسیاری با او هم نظر بودم. جز یکی دو نفر که چیزی در بارهی آنان نمیدانم و خواندن آن بخشها را گذاشتم برای وقتی که اول خودم با آنان روبرو شوم. همچون جیمز جویس و محمدحسین ماهر و آرتور میلر. عبدالحسین نوشین را با خواندن کتاب بیشتر شناختم و بسیاری دیگر را.
از آشنایی خودش با دیگران نوشته که دلچسب است. از جمله دیدن آل احمد و دانشور سر صحنهی فیلمبرداری ِ گاو.
آنچه که در بارهی آلاحمد نوشته بود، به حد کافی برای چاپ تند بود و مطمئن هستم نظر نویسنده تندتر از این است. که در کتاب رعایت حالش را کرده است. هرچند اشاره به این که "تنها کتاب خوب او مدیر مدرسه است، آن هم چون خودش را نوشته" گویاست.
به یادداشتهایی که پیدایشان نکرده هم اشاره دارد که یادشان را گرامی دارد همچون، ساعدی و یلفانی و .... احمد محمود.
کتاب را بخرید و گاهی یکی از آن دیگران را بخوانید.
ساحره ی سرگردان
نوشته ی: ری برادبری
برگردان: پرویز دوایی
نشر ماهی - 150 صفحه - 65000 ریال
هدفم نوشتن یادداشتی در مورد این کتاب نیست. چرا که نام پرویز دوایی بر هر کتابی، چه به قلم خودش، و چه برگردانده باشد، آن را خواندنی و بی نیاز از توصیف می کند.
خواستم در اینجا قطع این گونه کتاب ها را ذکر کنم. این کتابها که بیشتر از نشر ماهی آن ها را دیده ام، هم جیبی هستند و هم کم حجم. بهترین چیز برای حمل در جیب و یا کیفتان است که در مترو، اتوبوس و یا تاکسی بخوانیدشان.
کوتاه بیا! عمرم به آمدنت قد نمیدهد ...
مجموعه شعر
کامران رسول زاده
چاپ نهم – 1393 – نشر مروارید
***
گسترش دنیای ارتباطات، ادبیات را به طول کلی به سوی کوتاه شدن برده است. ادبیات مینیمالیستی، این روزها خواهان که چه عرض کنم، خواننده بیشتر دارند. چه بسا شما حتا از خواندن یک پیامک هم به دلیل دراز بودنش، خودداری کنید. در فضاهای مجازی هم به همچنین. اگر متنی حداکثر در سه خط نوشته شده بود، یا شعری به اندازهی یک رباعی، خوانده میشود. وگرنه خواننده ممکن است حتا نگاهی هم به آن نیاندازد.
این شکل از نوشتن، شعر را هم در بر گرفته. شعر ها در روزگار ما دیگر آن اشعار عریض و طویل گذشته نیستند. اشعار با سطرهایی حداکثر شش هفت سطر پیامشان را میدهند و تمام میشوند. یا نه، تمام نمیشوند. و در قطعهی بعدی ادامه مییابند ولی بی نیاز به قطعهی قبل.
این اشعار گاه از یک غزل بیش از ده بیتی تاثیر گذارتر و دلنشین ترند.
یکی از کسانی که او را در این شیوه بسیار شاعر دیدم، کامران رسول زاده است با کتابی به نام یکی از اشعارش:
کوتاه بیا!
عمرم به نیامدنت
قد نمیدهد.
با توجه به این که شعر بی نیاز از توصیف باید باشد، چند شعر او را در اینجا مینویسم بی هیچ کلمهای از خودم.
***
باید شلیک میکردی.
حالا
داغ این گلوله
تا ابد
به سینهام میماند.
***
این شایعه را خودم راه انداختهام.
باور نمیکنی؟
میخواهی اواخر همین شعر
از رفتنت
منصرف شوم ... ؟
***
روزها که مدام با منی.
شبها هم در خوابم ...
تو چرا نمیخوابی ...؟
***
از مردم این شهر دلگیرم
هیچ کدامشان شبیه تو نیستند ...
***
زیباترین قطعه شعر این مجموعه را که در زیر مینویسم میتواند مدتها شما را درگیر خودش کند. همچنان که مرا:
در تو دفن شدهام
مثل گمنامی ِ یک سرباز
که روی پلاکش
نام تو را حک کرده است ...
وزیری امیر حسنک
محمود دولت آبادی
نشر فیروزی - 180 رویه - هم راه با سی دی ذکر بردار کردن حسنک وزیر با صدای نویسنده - 180000 ریال
***
کتاب را شاید بتوان حاشیه ای در شرح و بسط ذکر بردار کردن حسنک وزیر از تاریخ بیهقی نوشته ی ابوالفضل بیهقی دانست.
در باز کردن بعضی گره ها. البته به تصور محمود دولت آبادی که تصوری درست است. حداقل با بضاعت من.
یکی از کارهایی که همیشه می کنم این است که نه هر ماه که شاید به جرات بتوان گفت هر فصل، بخش: "ذکر بردار کردن امیر حسنک وزیر" را از تاریخ بیهقی می خوانم. هم راه کلی بد و بیراه نثار بوسهل زوزنی کردن. کسی که یکی از خبیث ترین مردان این خطه از جهان بود. وقتی دیدم این کتاب به گونه ای توسط محمود دولت آبادی باز شده، درنگی در خریدنش نکردم. همین را داشته باشید تا بخوانمش. تا این جا فقط تند خوانی کرده ام. چه بسا بعدها که تمام شد، این یادداشت کلن تغییر کند.
کتاب به شیوه ای نفیس جلد و چاپ شده که قیمتش نسبت به حجم آن گرانتر از معمول است. (بهانه ای برای کسانی که قیمت کتاب را همیشه دست آویزی می دانند که آن را نخرند). ولی از نظر من، گاهی بد نیست که کتاب هایی خارج از عرف معمول به دستمان برسد که اگر حتا آن را نخواندیم از این که چیز نفیسی داریم خوش باشیم.
چه کنیم که دلخوشی های ما از این جنس است. البته خیلی هم خوبست.
***
پ.ن.
همیشه می خواستم یک چیز دیگر هم بگویم و اینجا می گویم و امیدوارم کتاب خوانان، این را به کار بگیرند و آویزه ی گوش کنند و آن این است:
هر از گاهی در لابلای خواندن رومان، سراغ کتاب هایی چون تاریخ بیهقی بروید. کمترین نتیجه ی این خواندن، وسعت دادن به فرهنگ واژه های شماست. در یافتن معانی این واژه ها با کلی کلمات و ترکیبات دیگر آشنا می شوید. با این انتخاب ارزش وقتی که صرف خواندن کتاب می کنید، دوصد چندان می شود.
خواندن روزنامه و مجله و رومان هایی که همه از واژه های روزمره بهره می گیرند، چیزی به دانش شما در زبان و ادبیات اضافه نخواهد کرد. گیرم اوقات خوشی را با آن ها بگذرانید. ولی.......
نوشته: جومپا لاهیری
برگردان: امیرمهدی حقیقت
نشر ماهی – چاپ پنجم – 360 صفحه – 230000 ریال
***
چندی پیش نسیمی بعد از دو سه سال نوزیدن، در زندگیم وزیدن گرفت. قراری قهوهای بود. نشسته و ننشسته، هر دو تخلیه اطلاعاتی یکدیگر را آغاز کردیم. از آنچه که در این مدت بر دیگری گذشته است. از چپ و راست، تیربار اطلاعات بود که هر یک بر مغز دیگری شلیک میکردیم. تا این که گفت:
جومپا لاهیری میشناسی؟
لال شدم.
عهد رفاقت به جای آورده و به محض جدایی، روانه شهر کتاب شدم و با "همنام"، راهی غار محل زندگیم شدم. در غار بود که دیدم علی هم چندی قبل از همنام نوشته بود و فراموشش کرده بودم.
***
خانم جومپا لاهیری متولد انگلستان است، از پدر و مادری بنگالی. در واقع یک مهاجر نسل دومی به حساب میآید. ولی اکنون با همسر و دو فرزندش ساکن آمریکاست.
همنام، راوی آنچیزی است که بر مهاجرین هندی میگذرد و شاید به جرات بتوان آن را در مورد تارک وطن های دیگر کشورهای جهان، از جمله ایران، تعمیم داد.
قهرمان اصلی کتاب گوگول است. نامش بر اساس نام نیکلای گوگول انتخاب شده. نامی اجباری و به شکلی ناخواسته. در ابتدای رومان میخوانیم:
"خواننده خودش باید درک کند که واقعن جور دیگری نمی شد. او نمیتوانست نام دیگری داشته باشد."
-نیکولای گوگول، "شنل"-
گوگول اولین فرزند، پدر و مادری بنگالی هستند که در همان ابتدای کتاب، در هندوستان به شکل کاملن سنتی ازدواج کرده و به انگلستان می روند و این فرزند در آنجا متولد میشود. بعد از مدتی به آمریکا مهاجرت میکنند و در آنجا، این خانواده چهار نفری میشوند و .....
ادامه مطلب ...
"از متن یک کتاب چیزی جز اندیشه های مجرد آن باقی نمی ماند"
بهومیل هرابال
چند خطی از کتاب را برایتان خوانده ام. بشنوید.
تنهایی پر هیاهو
اثر: بهومیل هرابال
برگردان: پرویز دوایی
نشر آبی – چاپ یازدهم – 75000 ریال
***
بعد از باز کردن جلد می خوانیم:
چاپ یازدهم تنهایی پر هیاهو، پس از دو سه سال پر ماجرا که "ممنوع الانتشار" اعلام شده بود، به برکت دولت تدبیر و امید و مقامات جدید وزارت ارشاد اکنون در اختیار شماست.
بیان آنچه در چند سالهی گذشته بر ما و دیگر ناشران گذشت، تکرار مکرر است. فقط از زبان سعدی بزرگ، افصح المتکلمین، تکرار میکنیم:
جهان ای برادر نماند به کس / دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت / که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
***
بهومیل هرابال نویسندهی معاصر چک است که قبل از این کتابی از او نخوانده بودم. البته مقصر هم نبودم، چرا که این، اولین کتاب اوست که به پارسی برگردانده شده و راستش را بخواهید دیدن نام مترجم آن، پرویز دوایی، مرا به خواندنش ترغیب کرد. دوایی را می شناختم و از او در این جا نیز یاد کرده ام. وی از آنجا که حدود چهل سال می شود ساکن چکاسلواکی است، زبان کتاب را همچون پارسی میداند و با احاطهی کامل به این زبان، کتابی برابر ما نهاده که گویی به زبان یک ایرانی و به پارسی نوشته شده است. روان و صمیمی.
حماسه داد
بحثی در محتوای سیاسی شاهنامه فردوسی
فرجالله میزانی (ف. م. جوانشیر)
انتشارات فردوس
چاپ اول – 1393
303 صفحه
150000 ریال
***
به دنبال هدیه تولد برای یاری از یاران دبستانی بودم. مدتهاست که جز این نمیکنم. در کمال ناباوری حماسه داد را دیدم. ذهنم پرواز کرد به روزها که نه، به سالهای اول بعد از انقلاب و بر آنچه که بر نویسندهی بزرگوار این کتاب برفت.
آن سالها کتاب را خریدم و گم شد. خریدم و گم شد. خریدم و گم شد......
چاپ اول انتشارات فردوس را دیدم و خریدم و قبل از هدیه دادن این بخش از آن را در اینجا آوردم.
کتاب را بخرید. از آن، جز بخش کوچکی را که دوست میدارم، نمی نویسم. این کتاب جز نوستالژی برای من چیزی ندارد. بخش زیادی از منطق و باورهای نویسنده دیگر در باورهای من نیست. بی شک خودش هم اگر بود، شاید کتاب را با دیدی دیگر ویراستاری می کرد. ولی ...... کتاب را بخوانید.
***
قیام کاوه
پستهی لال سکوت دندان شکن است
اکبر اکسیر
شعر طنز
چاپ ششم- 1391 – انتشارات مروارید
100 رویه – 44000 ریال
***
از آجیل سفرهی عید
چند پستهی لال مانده است
آنها که لب گشودند، خورده شدند
آنها که لال ماندهاند، میشکنند
دندانساز راست میگفت:
پستهی لال، سکوت دندان شکن است!
مدتها بود که این شعر و نیز اشعار طنز زیادی را در اینترنت میدیدم که نام حسین پناهی را یدک میکشید. تا چند روز پیش که روبروی دانشگاه کتابی با نام "پستهی لال ........" را دیدم که نام اکبر اکسیر به عنوان صاحب اثر روی آن بود. بعد از خریدن و خواندنش هر چه بیشتر به این باور رسیدم که چقدر ما بی شناخت و بی مداقه و بی اختیار هر آنچه که در اینترنت میبینیم را کپی، پیست میکنیم. تازه وقتی میگویم ما، منظورم کسانی است که بالاخره کامپیوتری دارند و پشت آن مینشینند و با آن کار میکنند. که بنا بر آماری این ما، در یک در صد بالای جامعهی جهانی، جا خوش کرده است. وای به حال نود و نه درصد بقیه.
ادامه مطلب ...نامه به پدر
فرانتس کافکا
چاپ اول، 106 رویه، انتشارات خوارزمی، 1355، 3300 نسخه، 126 ریال.
برگردان: فرامرز بهزاد
***
این کتاب حدود سی و هشت سال در کتابخانهی من خاک خورد. چرا؟ عرض میکنم.
میدانستم فرانتس از پدرش دل خوشی ندارد. کابوس این پدر در تمام عمر رهایش نکرد. کتاب را همان وقتها به همین بهانه خریدم. همین که دیدم با "پدر بسیار عزیزم" آغاز شده، آن را به کناری نهاده و عطای خواندن را به لقایش بخشیدم.
آن روزها نمیدانستم که کافکا از روحیه طنز بسیار بالایی برخوردار است و این جمله، جز طنز نیست. که اگر میدانستم حتمن به خواندن ادامه میدادم. ولی با دیدن آن چنین به نظرم رسید که کسانی که در بارهی کتاب نوشتهاند در اشتباه بودهاند و مرا نمیتوانند وادار به خواندن این کتاب بکنند.
ولی چند روز پیش بی نگاهی به "پدر بسیار عزیزم"، این کار را کردم و کتاب را به دست گرفتم و دیدم و شناختم. یکی از خبیثترین پدرانی که میتوان دید و شناخت و دربارهاش حرف زد.
کافکا این کتاب را در محل کارش که یک دفتر حقوقی بود تایپ کرد. سپس به مادرش دارد که به پدر بدهد. مادر بعد از خواندن آن، این کار را صلاح ندید و کتاب را به او برگرداند. خوشبختانه "نامه به پدر" از سوزانده شدن آثار منتشر نشدهی کافکا جان سالم به در برد.
همیشه چیزی را خوانده بودم، یا شنیده بودم. اینکه کتاب زن و مرد ندارد. ینی میدانید؟ کتابی را ندیده بودم که برای زنان بیشتر از مردان و یا بالعکس موثرتر باشد. جز کتابی که روزی وارد قفسهی کتابهایم شد و دیدم که بیشتر به کار خانم ها میآید تا آقایان. به نام "روانکاوی دختران".
ولی بعد از خواندن نامه به پدر این را دیدم. نامه به پدر شاید، شاید، شاید، به کار مادرانی بیاید که رابطهی شوهر و پسرش را دیگرگونه بیابد و با خواندن آن احتمالن بتواند کمکی به حل این دگرگونگی بکند. البته اگر توان دیدن این دگرگونگی را داشته باشد و خود به شکلی دامن به تخریب هر چه بیشتر رابطه ایندو نکند. وگرنه، این کتاب را باید ابتدا پدرانی که پسر دارند بخوانند، و آنگاه پسران. به ویژه پسرانی که به نوعی از پدر میترسند و چه بسا از این ترس به دامان مادر پناه ببرند. پناهی که شوربختانه در بسیاری از مواقع کمکی به اصل قضیه نمیکند و صرفن مسکنی است که به نوعی به بدن پسر ترزیق میشود و چه بسا، بسیار مادرانی که در این میان حق را به شوهران بدهند.
ایکاش این کتاب را در همان تاریخی که خریدم خوانده بودم.
برگردان خوب فرامرز بهزاد، جز در یکی دو مورد، کتاب را خواندنی کرده است.
برای گرامی داشت یاد و خاطرهی فرانتس، من نیز این متن را ننوشته، تایپ کردم.
امیدوارم پدران و پسرانی که از این درگاه میگذرند، خود را موظف به خواندن آن بکنند. خواندن متن من نه. خواندن "نامه به پدر" را عرض میکنم.
همین.