کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

دیوان شرقی- گوته

    

 

"دیوان شرقی" عنوان کتابی است از گوته با ترجمه شجاع الدین شفا. کتاب های گوته با نام های حافظ نامه،رنج نامه،حکمت نامه،...در آن گرد آوری شده است.

 

گوته ابتدا حافظ را با ترجمه آلمانی خوانده است با همان ترجمه، عاشق حافظ شده است و سپس به آموختن فارسی ومتون ادبی فارسی پرداخته است

حتی معشوق آلمانی خود را زلیخا می نامد و یک کتاب "زلیخا نامه" برای او می نویسد

زلیخا خود شاعری بسیار خوبی  بوده است.

 

 قسمتی از کتاب:

 ای حافظ ،سخن تو همچون ابدیت بزرگ است،زیرا آن را آغاز و انجامی نیست.....ا

اگر روز ی دنیا به سر آید،ای حافظ آسمانی،آرزو دارم که تنها با تو باشم و در کنار تو باشم.همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم،زیرا این افتخار زندگی من و مایه ی حیات من است

گوته

 پیوندهای مفید:

گوته آغازگر گفت‌وگوى فرهنگ‌ها  ،دو قطعه از گوته ،لیست آثار گوته ،گوته ،ویکی پدیا ،بنیان مدرنیسم در فاوست گوته  ، اخوان و گوته  ، فاوست کیست؟

 

نظرات 10 + ارسال نظر
محسن م ب جمعه 11 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:19 http://after23.blogsky.com/

با شنیدن نام گوته، به یاد انستیتو گوته می افتم. انستیتو گوته ای که سالها قبل شب های شعری داشت. با شعرایی که دیگر کدام در میان ما نیستند و یاد کسی که زودتر از همه از صحبت ما به جان آمد و بار بربست و برفت.
مهدی اخوان ثالث.

اگر وقت دارید.برای ما یک شعر از حافظ یا اخوان ثالث بنویسید .

محسن م ب جمعه 11 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 16:52 http://after23.blogsky.com/

فال آبان ماه ۱۳۸۶ در وبلاگ بعداز بیست و سه به جز از مهدی اخوان ثالث نخاهد بود.
یکی از بزرگتری افتخارات عمرم زیستن در عصر وی بوده است و شبی از شبهای شعر انستیتو گوته، بودن در حضور وی.

پادرا شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 00:20 http://padra.blogsky.com

از حافظ زیاد گفته شده ... خیلی ها دوسش دارند و هرکسی باب میل خودش باهاش برخورد میکنه .... گوته هم همینطوره ؟

من فکر میکنم نشر این اثر اون زمانی که ایرانی ها از غرور ملی و جهانی شدن سرخورده شده بودند خیلی هارو متوجه ادبیات وطنشون کرده وگرنه گوته بیشتر از نظر خود آلمانی ها شاعر مهمیه .... من هنوز باهاش ارتباط درستی برقرار نکرده ام

البته از گوته بجز فاوست چیزی نخونده ام ولی لینکهای شمارو با دقت خواهم خوند ..... تشکر

به نظر من حافظ نمونه یک شخصیت و زندگی ایرانی است. شاید هم جهانی !! که گوته هم خوشش آمده است.
اشعار حافظ نمونه ی رفتار، فرهنگ، اخلاقیات ، افکار،... جامعه ی بشری است. شما دیوان او را باز و شروع به خواندن کن می بینی که حرف دلت را می زند .
کلام و نحوه ی گفتار در ادبیات فارسی دارای راز و رمز ی است که در ادبیات غرب نیست. در ادبیات غرب همه چیز واضح و روشن بیان می شود. به نظر من گوته شبیه حافظ نیست.
در بین روشنفکران شاید این نظر شما درست باشد که حافظ را فراموش کرده بودند ولی ابیات و داستان های ادبیات کلاسیک مثل سعدی و حافظ و مولاناو... به صورت ضرب المثل و داستان و... سینه به سینه نقل شده است و مردم ما با آن زندگی می کنند.
من خود بسیار تجربه کرده ام که پیر تر ها کارهای جوان ها را تماشا می کنند و می گذارند که تا به آخر بروند و در آخر با یک ضرب المثل یا بیتی از حافظ به او می فهمانند که در اشتباه بوده است.
خوشحالم که لینک ها مفید بود.
با سپاس

پروانه شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:57 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

این پیام از ستون نظرات پست «بار هستی» فیروزه گرامی به اینجا منتقل شده است تا سایر دوستان هم از گفتگوی فیروزه و پادارا استفاده ببرند:

پادرا
شنبه 5 آبان ماه سال 1386 ساعت 03:55 AM
یه نکته ای رو نیچه مطرح میکنه با عنوان سنگینی بار بودن یعنی فشار ناشی از مختار بودن انسان در زندگی به قدری زیاده که در نهایت انسان با این همه آزادی نمیتونه درست تصمیم بگیره ! (گزینه های بیش از اندازه زیاد)

و هیدگر همون فشار رو جور دیگه معرفی میکنه به این ترتیب که عدم نیاز به انتخاب انسان رو سبک میکنه و این جدا شدن انسان از انتخاب مسئولانه برعکس بار بودن رو زیاد میکنه ! یعنی سبکی همون سنگینیه !!!

این دو تعبیر که هر دو تا در ذات متناقض هم هستند روح زمانه مارو تشکیل میده برای همین اگه دیدی یه جایی نه میتونی انتخاب کنی نه میتونی مجبور باشی فقط تقصیر تو نیست این مشکل زمانه هم هست .....

از طرفی میلان کوندا هنرمندیست که مفاهیم فلسفی دوران رو به نثر ادبی خودش ترجمه میکنه ..... درنتیجه این مفاهیم توی کتابش بصورت داستان مطرح شده

و یه تشکر گنده ازت میکنم که باعث شدی برم دنبال قضیه و ته و توشو در آرم
ممممممماچ محکم
http://padra.blogsky.com
پاسخ:


خوشحالم که فتح بابی شد که بری دنبالش در ضمن از بابت مجله هم ممنون مقاله خوبی بود.

پروانه هم توضیحی در مورد مفاهیم سنگینی و سبکی مطرح شده در این داستان خواسته بود :
این مسئله رو نیچه در حد یک فرضیه بیان میکنه که زندگی سیر ابتدا و انتهایی نداره و مدام داره تکرار میشه و به همین دلیل وقتی شما قراره که حتی برای کوچکترین مسئله در زندگی تصمیم بگیری این تصمیم چون بی نهایت تکرار خواهد شد بنابراین خیلی مشکل خواهد بود و مفهوم سنگینی رو برای اون انتخاب کرده که نمونه طرز برخورد این چنینی در این داستان ترزا هست که زیر سنگینی تعهدات زندگی داره خم میشه و نظریه سبکی زندگی که البته شما میگین مال هایدگر ه ولی من با نظرات اون اشنا نیستم در هر صورت نقطه مقابل سنگینی است با این مضمون که تمام وقایع زندگی رو اتفاقاتی تشکیل می ده که ما در اون دخل و تصرفی نداریم مثل تولد عشق مرگ و ... و بنابراین خیلی نباید زندگی رو جدی گرفت چون میلیونها احتمال در سر راه زندگی ادمها قرار گرفته که از حد تصور خارجه و هر کدوم ممکن اتفاق بیفته .
البته رفتار ادمها در زندگی معمولا نشان میده که به ترکیبی از این دو نظر عمل می کنند چون صرف گزینش یکی از آن دو واقعا تحمل ناپذیر خواهد بود

پرولنه شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 22:12

پرسش پادرا''از حافظ زیاد گفته شده ... خیلی ها دوسش دارند و هرکسی باب میل خودش باهاش برخورد میکنه .... گوته هم همینطوره ؟''
پرسش پادارای گرامی مرا به فکر برد به یاد کتاب "غم های ورتر جوان" افتادم به یاد داشتم که در ابتدای کتاب در مورد محبوبیت گوته نوشته شده بود به سراغش رفتم و این قسمت ها را انتخاب کردم امیدوارم پاسخی باشد :
.
رمان کم حجم" غم های ورتر جوان" اثری است محصول شورید ه گی ها و سوداهای دوران جوانی ادیبی نوپا به نام گوته . اثری که به یک باره تمام جهان را در نوردید و هیاهویی عظیم بر پا نمود. حتا گفته می شود جوانان اروپایی به سیاق ورتر لباس می پوشیدند و مانند او اندیشه می کردند و پا فراتر از این نهاده مثال او دست به خود کشی می زدند
..
در کنار" صنعت ورتری"(در لباسها، فنجان و نعلبکی ها، سگک کمربند،بادبزن ، شیرینی جات نظیر آبنبات و شکلات،عطرو ...)در بخش ادبی هم "ادبیات ورتری" پدید آمد....
..
نوشته های بالا نشان می دهد که اثر موقتی و در یک دوران بوده است ولی اثر فاوست شاهکار گوته جاودانه است

پادرا یکشنبه 13 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:26 http://padra.blogsky.com

مرسی از لطفتون که این بحثهارو منعکس کردین
من راجع به ورتر و فاوست خیلی شنیده بودم .... تو لینکهای شما راجع به علاقه گوته به دین اسلام هم اشاره هایی بود ....

فکر میکنم بزودی یک مطالعه عمیق روی فاوست انجام بدهم چون میدونم بسیاری از منقدان مدرنیته پایه کارشون رو روی همین داستان و بخصوص نگاه گوته گذاشته اند ... نمونه اش کتاب تجربه مدرنیته مارشال برمن است

بازهم ممنون از طرح این سوالها

خواهش می کنم.
.
من هم مطالعه را به همین صورت دوست دارم یعنی از یک نویسنده آثار و زندگینامه و نظرات انتقادی و... خلاصه هر چه که هست بخوانم.
.
با اینکه بسیاری معتقدند که داستان ورتر در واقع داستان خود زندگی گوته است ولی گوته به شدت از این موضوع ناراحت می شود و می گوید که هر که بخواهد اینطور فکر کند این اثر ادبی را نفهمیده است.
به هر حال من که اینطور فکر کردم و مدتی با ورتر زندگی کردم و از خواندن آن لذت بردم.
..
عقاید مذهبی گوته برای من زیاد جدی نیست چون برای نویسنده ای بزرگ چون او حتما مذهب کاملا شخصی بوده است.
.
با سپاس

فریدون دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:03 http://www.parastu.persianblog.ir

آیا ما گوته را دوست داریم به خاطر اینکه حافظ را دوست داشته است؟
یا اینکه آثار گوته آثاریست که د در دنیای ادب سر شار از خلاقیت و نو آوری است ؟ گوته را به چه خاطر دوست میداریم. کدام اثر گوته را بیشتر دوست داریم

فراموش نکنیم گوته قبل از اینکه حافظ را بخواند نام آور زمان خود بود .

خیر
دیوان شرقی و غربی گوته یکی از آثار اوست که در بین آثار او شاید خیلی مطرح نباشد.
قصدم از این پست فقط معرفی کتاب دیوان شرقی گوته بود.
.
امیدوارم شما و یا یکی از دوستان دیگر که "فاوست" را خوانده اند در یک پست جداگانه به شاهکار این نابغه پرداخته شود.
.
با سپاس

سلام چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 18:41

سلام دوستان میتوانید فیلم فاوست را از وبلاگ فلسفه شعور با زیر نویس فارسی داونلود نمایید www.falsafeyeshour.blogfa.com

تامی دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:56 http://www.falsafeyeshour.blogfa.com

سلام عزیزان ! میتوانید فیلم فاوست را از وبلاگ فلسفه شعور داونلود کرده و در اختیار خوانندگانتان بگذارید مرسی


www.falsafeyeshour.blogfa.com

چشم. ممنون.

محسن یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:33

گوته :همیشه در قلبت گورستانی برای خطاهای دیگران بساز
حافظ :قلب من شد قبرستان خطایی دوستان ولی ای کاش دوستان هم به خطای خود می اندیشیدن

ببخشید خواستم بدونم این گفته صحیح یا نه
محسن هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد