کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

پسر حاجی باباجان

پسر حاجی باباجان - ایرج پزشک زاد -

پسر حاجی باباجان

نوشته ایرج پزشک‌زاد

انتشارات پژوهه

چاپ اول - تابستان ۱۳۸۷- تیراژ ۲۰۰۰

۱۱۶ صفحه – ۲۰،۰۰۰ ریال 

طرح روی جلد: امیرمحمدجوادی

***

امتیاز نوشتن کتاب‌های ایرج پزشک‌زاد در این صفحه گویا به من سپرده شده است. و چه امتیاز ارزشمندی. من دوست دارم که اگر کسی کتابی را این‌جا می‌نویسد، چنان‌چه دیگران هم آن را خوانده باشند، آن‌ها هم اگر بخواهند همان کتاب رابنویسند. چه بسا دیگران دیدی کاملن متفاوت نسبت به نویسنده داشته باشند و بخواهند آن را بیان کنند. چیزی بیش از کامنت گذاشتن، ولی تا کنون این اتفاق پیش نیامده است. و چه بد.

***

پسر حاجی باباجان، آخرین نوشته آقای پزشک‌زاد است که در ایران به چاپ رسیده است. نمی‌دانم آیا آخرین کتاب ایشان است یا خیر. البته از قیمت دلاری که در آن آمده است به نظر می‌رسد که چندین سال قبل نوشته شده است. کتاب به صورت نمایش‌نامه است. سه پرده و دو میان پرده. با چهار شخصیت:

جعفر: معروف به جف – بیست و دوساله با کمی لکنت زبان که بیشتر در بیان میم های اول مشکل دارد.

سیروس: سی و هشت ساله – مهندس

حاجی میرزا علی آقا: پدر جف – پنجاه و هفت هشت ساله

مینو: دختر جوان – بیست و شش هفت ساله

میس ناتالی: همان مینو با قیافه مبدل

صدای شاعر: الف. میم. پدیده

جعفر که عاشق مینوست ولی مینو به او محل نمی‌گذارد، تصمیم به خودکشی می‌گیرد و برای نوشتن نامه‌ خداحافظی از دنیا و مینو که خیلی هم  پرسوز و گداز باشد و شعری هم چاشنی آن باشد از شاعری به نام الف. میم. پدیده، و برای  رساندن آن به دست مینو از سیروس کمک می‌گیرد. سیروس برای جلوگیری از خودکشی وی به نزد او می‌آید و به طوری که خود جعفر هم متوجه نمی‌شود، وی را منصرف می‌کند و برای این که جعفر پولی بدست آورد و کار و کاسبی راه بیاندازد، شاید کسانی چون مینو به او روی خوش نشان بدهند نقشه‌ای می‌کشد و حاجی میرزا علی آقا را که از خرید و فروش ملک در ایران به نان و نوایی رسیده را به آمریکا می‌کشانند و ...

پسر حاجی باباجان، چون سایر کتاب‌های این نویسنده بسیار مفرح است و روان و ساده. شخصیت ها کاملن معرفی می‌شوند و واکنش‌های آن‌ها نسبت به وقایعی که اتفاق می‌افتد، درست و بجاست. شخصیت  حاجی میرزا علی آقا که از تلفن‌های او با تهران وی را می‌شناسیم نشان می‌دهد که پزشک‌زاد با این‌که خیلی سال است در خارج از کشور بوده است ولی این قشر تازه به دوران رسیده را بسیار خوب می‌شناسد.

زیباترین بخش کتاب به نظر من جایی است که الف.میم. پدیده از پشت تلفن شعری را می‌خواند و جعفر آن را می‌نویسد. دو سه خطی از این گفتگو را با هم می‌خوانیم:

پدیده: عشق را سقراط وار...

جف – (درحال نوشتن) عشق را چی چی بار؟

پدیده: وار، نه بار. سقراط وار. سقراط حکیم نشنیدی؟

جف: چرا می‌می‌دانم. یک حکیم سقراط بود توی محله‌مان. ما بچه که بودیم (می‌خندد) بی انصاف هی فلوس و سولفات دوسود به نافمان می‌می‌بست.

پدیده: عشق را سقراط وار در جام نگاه تو سرکشیدیم.

جف: سرکشیدیم؟ مثل شربت؟

پدیده: آره. سر سطر، و ازلی ترین اندوهان را با داغ سوگ سرود، سر سطر.

جف: با داغ چی چی رود؟

...........

نظرات 7 + ارسال نظر
کتاب امروز چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:07 http://ketabi.blogsky.com/

کتاب امروز، برای علاقه مندان کتاب، فیلم، شعر، عکس و...
منتظر حضور و نقد و نظر شما هستم.
موفق باشید.

پروانه یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:03 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

تازه داشتم از خوندنش یه خورده می خندیدم که تموم شد...
چه حیف..
(این ستون هم از این شکل های کوچک نداره تا برای بیان احساس مثل لبخند و نیشخندو... به کمک ما بیاد)

_____
کسانی مانند پزشک زاد لازم نیست ایران زندگی کنند تا حرف دل ما را بدانند.

این پیشنهاد که اگر کسی کتاب را خوانده با دید خودش بنویسد پیشنهاد خوبی است.

درسته. خیلی زود تموم میشه.

شهرزاد یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 19:52 http://se-pi-dar.blogsky.com

این کتاب پزشک زاد را هنوز نخوانده ام، حتی از انتشارش هم خبر نداشتم. با تعریفی که کردید، حتمن خواندنی است. ممنون

تمامی نوشته های ایرچ خان پزشک زاد خواندنی است.
زنده باشد تا ما زنده ایم. بعدش را دیگر خودش می داند.

عسل دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 19:28

سلام
قبلا شنیده بودم که قرار تمام کتابهاشون تجدید چاپ بشه
البته بعید میدونم در مورد دائی جان ناپلئون هم این مورد صحت داشته باشه...چون احتمالا بخشهایی زیادی از کتاب زیر تیغ سانسور نابود میشه
شما اطلاع ندارید کدوم کتابهاشون تجدید چاپ شده ؟

تا آن جایی که اطلاع دارم کتابهای زیر چاپ و یا تجدید چاپ شده اند و از بعضی از آنها هم در اینجا یاد کرده ایم.
خانواده نیک اختر
ادب مرد به ز دولت اوست
طنز فاخر سعدی
حافظ ناشنیده پند
و همین کتاب اخیر یعنی پسر حاجی بابا جان.
اگر کتاب دیگری بوده من از آن اطلاعی ندارم.
دایی جان ناپلئون و ماشاالله خان در دربار هارون الرشید هم که روبروی دانشگاه مدام تجدید زیراکس می شوند.

عسل دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 19:51

فراموش کردم اینو بگم کتاب دایی جان ناپلئون به قلم آقای ایرج پزشکزاد در سال ۸۴ توسط نشر صفی علیشاه چاپ شده بود البته من خودم این کتاب رو نخوندم و نمیدونم متن کامل هست یا نه...
چندجا هم سر زدم ولی نتونستم پیداش کنم...

اگر سریال دایی جان ناپلئون آقای تقوایی را دیده باشید انگار کتاب را خوانده اید.
یکی از بی نظیر ترین فیلم هایی که تا کنون ساخته شده و بسیار وفادار به متن است.
در ضمن من همین یکی دو هفته پیش که روبروی دانشگاه برای شونصدمین بار یک جلد توپ مروارید خریدم دایی جان ناپلئون را هم دیدم.

فرناز سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 16:55

همین آخرین چند خط انگار بس بود برای اینکه بعد از سالها این نثر دلنشین و کم مانند را با عشقی شدید بازبشناسم و برایش دلتنگی کنم . این کار را نخوانده ام اما همیشه فکر کرده ام کسی که دائی جان ناپلئون را نوشته هیچ چیز کم ندارد ! هیچ کار دیگری هم اگر نکند مهم نیست جاودانه شده است .

یک کارهایی هست که آن قدر بزرگ است که برای یک عمر هنرمند بس است.
شوهر آهو خانم از علی محمد افغانی
ترانه پری از قوامی
دایی جان ناپلئون از ایرج پزشک زاد
همین کتاب در قالب فیلم از ناصر تقوایی
غریبه و مه بهرام بیضایی
جاده فدریکو فلینی
صدسال تنهایی مارکز
مومان سوم سمفونی کورال شماره ۹ بتهوون
دریاچه قوی چایکوفسکی
.....
این کارها آن چنان جایگاهی دارند که بقیه کارهای هنرمند در سایه آن ها رنگ می بازد.

روناک پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:52 http://bookish.blogfa.com

من هم داغ داغ خوندمش. شنبه هم من ازش می نویسم.

چه خوب.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد