کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

خشم در چشم

نام کتاب :خشم در چشم 

نویسنده:دکتر میر جلالدین کزازی 

انتشارات:  آیدین  - ۱۳۸۷

قیمت:۴۵۰۰ تومان  

۲۶۶ صفحه 

 

دکتر کزازی در این کتاب داستان رستم و اسفندیار را حماسی ترین داستان شاهنامه میداند.داستانی که دمی از شور و تاب باز نمی ایستد و آن را سراسر ستیز ناسازها ،همان ساختار بنیادین حماسه ، بر می شمارد.  

در این کتاب استاد بیت بیت آن را باز نویسی کرده وبا  موشکافی روی همه ی کلمه ها و جمله ها ، ریشه های نمادها و ستیزها و..   را برای ما می شکافد. این داستان را ستیز میان مردم و حکومتیان می داند،  رستم نماد مردم و اسفندیار نماد حکومت کنندگان است. بر ما آشکار می نماید، این رستم نیست که دست به فریب می زند...! .   

 با خواندن  این کتاب بر بسیاری بن مایه های فرهنگ و ادبیات ایران دست می یابیم.   

 خواندن این کتاب بسیار زمان، تاب و توان می برد.

سخنرانی های استاد در باره ی این کتاب در شهرکتاب : 

 4  3 2   1

نظرات 4 + ارسال نظر
محسن چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 00:28 http://filmamoon.blogsky.com

یکی از اولین آثار ادبیات فارسی که در زندگی با آن آشنا شدم و از اینجا و آن جا به طور نظم و نثر خواندمش شاهنامه فردوسی است.
از همان زمان تا کنون هرگز کوچکترین شکی در این باره که رستم خیانت کرد به دلم راه نیافت هیچ، حتا بسیار هم حق را به او دادم که به هر شکلی که شده اسفندیار را از پا درآورد. به نظر من بیشتر این اسفندیار بودکه با رویینه تنی در مقابل رستمی که هر آن چه که داشت از خودش داشت و نه از نیروهای ماورای طبیعی، نامردی کرده بود.
امیدوارم روزی این صدایی که از آن نوشتید را بشنوم. دوست دارم که چند خطی هم از از کتاب مقدمه ای بر رستم و اسفندیار اثر شاهرخ مسکوب را در این جا بنویسم.
***
نه هرگز مرد ششصد ساله ای در جهان بود و نه رویین تنی و نه سیمرغی، تا کسی را یاری کند. اما آروزی عمر دراز و بی مرگی همیشه بوده است و در بیچارگی امید یاری از غیب هرگز انسان را رها نکرده است.
نه عمر رستم واقعیت است و نه رویین تنی اسفندیار و نه وجود سیمرغ، اما همه حقیقت است و این تبلور اغراق آمیز آرمان های بشر است در وجود پهلواناتی "خیالی". زندگی رستم واقعی نیست. تولد و کودکی و پیری و مرگ او همه فوق بشری و یا شاید بتوان گفت غیر بشری است. ولی با این همه مردی حقیقی تر از رستم و زندگی و مرگی بشری تر از آن او نیست. او تجسم روحیات و آرزوهای ملتی است. این پهلوان، تاریخ -آن چنان که رخ داد- نیست ولی تاریخ است آن چنان که آرزو می شد.

تردیدی نیست ما با اثرهای شاهنامه بر فرهنگ مان به دنیا آمده ایم.

یک تفسیر ساده در داستان رستم و اسفندیار و رستم و سهراب، که من هم تا قبل بررسی استاد کزازی به آن فکر می کردم، همین است که، در جنگ باید پیروز شد، به هر شکلی که شده ، ولی تفسیر استاد کزازی، بیشتر با خرد در شاهنامه جور در می آید.

یک پرسش:
نوشتید:«امیدوارم روزی این صدایی که از آن نوشتید را بشنوم» منظورتان کدام صدا ست؟

از این گفتار بسیار نیک شاهرخ مسکوب بسیار سپاسگزارم.

محسن چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 18:59 http://after23.blogsky.com/

مگر در جایی ننوشتید که شنیدن این مطالب از دهان استاد چیز دیگری است؟
یا کماکان آلزایمر من دارد کار دستم می دهد؟

شما درست می فرمایید. در جای دیگری نوشته ام.
برای شما یک سی دی از صدای استاد را کنار می گذارم.

محسن پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 http://after23.blogsky.com/

خدا به شما عمر با غزت بدهد.

سپاسگزارم
همچنین به شما و خانواده ی محترم

پادرا پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:06 http://padra.blogsky.com/

بعد از فردوسی 2000 ساله که ستیز و ستیزه جویی به نام خرد و فرزانگی ول کن ما نیست ... نمیدونم توی مفهوم ستیزه گری حتی با نیروهای بد چه چیز لذت بخشی وجود داره که کتاب شاهنامه رو که سراسر جنگ و خونریزی و توحش داره به کتاب خردمندانه و فرزانگی تعبیر میکنند ؟
اگر این کتاب خردمندانه است پس گاتهای زردشت و رباعیات خیام چیند ؟
من از داستانهای شاهنامه بدم نمیاد ولی فکر نمیکنم فردوسی انسان جالبی باشه

فردوسی هزار سال پیش می زیست.

شما که شاهنامه را خوانده اید نظرتان در مورد سیندخت هم توحش است؟


با سپاس از رو راستی شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد