کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

افسانه خدایان

افسانه خدایان

گردآوردی و ترجمه:

شجاع الدین شفا

نشر دنیای نو

بهار 1383

***

افسانه خدایان یکی از معدود کتابهایی است

که بی مقدمه آغاز می شود. یا شاید نسخه ای که اینجا به چاپ رسیده این گونه است. بهرحال این کتاب در مورد خدایان باستانی یونانی است.  خدایانی که امروزه در جهان بسیاری آن ها را می شناسند. یا حداقل با نام های آنان آشنا هستند. از آنجا که این کتاب گردآوری شده است، در دسته بندی ادبیات ایران آن را جا دادم. چرا که با ترجمه خوب و روان و یک دست آقای شفا، به جرات می توان آن را در زمره ادبیات ایران جای داد و شک ندارم که این  نسخه بسیار خواندنی تر از متن های اصلی هستند. هنگام خواندن کتاب، گویی با آن به هزاران سال پیش، سفر می کنیم. با این که این کتاب می تواند یک مرجع خوب برای آشنایی با افسانه خدایان باشد ولی در لابلای متن، گاه که نه، بلکه بسیار پیش می آید که کتاب از حالت یک کتاب مرجع دور می شود. 

چون این:

"اولین زن زئوس "متیس" یا عقل بود. حاسدان به او گفتند: اگر از این زن صاحب فرزندانی شود، آنان به قدری عاقل خواهند بود که پدر را از تخت خدایی به زیر می کشند.

زئوس ترسید و هنگام آبستنی همسر، زن و کودک را هر دو بلعید و به این ترتیب هم از خطر احتمالی او نجات یافت و هم "عقل کل" یعنی زنش را خورد و خودش به همان اندازه عاقل شد."

کتاب پر از این نشانه ها و زیبایی هاست. می توان کتاب را چون دیوان حافظ و هر از گاهی باز کرد و بخشی از آن را خواند. خود من به شخصه نام خدایان را می دانم  ولی همیشه از آن ها کلییاتی در ذهن دارم که مدام پر می زنند و می روند. این را برای آن گونه مواقع همیشه در کنارم دارم. یکی از کتابهایی که می توانی با آرامش خاطر به آن استناد کرد.

در این کتاب از اینها می خوانیم:

زئوس/ هرا/ آپولون/ مارس/ ونوس/ آتنا/ دیانا/ هرمس/ هفائیستوس/ نپتون/ هستیا/ دمتر/ فرشتگان الهام/ پرومته/ هرکول/

همین طور درنگی می کند در زندگی قهرمانان و دلیران بشری ِ افسانه خدایان.

به شکل خلاصه ای از هرکول نوشته که در افسانه های خودمان با رستم برابری می کند و چون رستم خوان هایی می گذراند. رستم هفت و او دوازده خوان.

بس کنم. این را ببینید و بروید کتاب را تهیه کنید و بگذارید توی قفسه کتابها. و هر از گاهی با ورق زدنش اوقات خوشی داشته باشید.

***

یکی از معروف ترین عاشقانه های زئوس رابطه او با دانائه است. دختر بسیار زیبا و یکی یکدانه  ی پادشاه آرگوس. غیب گویان از تولد یک نوه پسری برای او گفتند. که در جوانی شاه "آرگوس" را خواهد کشت. او دختر و دایه اش را در اطاقی از مفرغ در زیر برجی زندانی کرد تا هیچ مردی به او نزدیک نشود. زئوس که مجذوب دختر بود، چون بارانی از طلا از رخته بام به درون اتاق آمد و در آغوش وی خفت. زاده این عشق، پسری به نام Perseus پرسئوس بود. او خود بعدها نیمه خدایی شد.

این بخش از افسانه خدایان از نزدیک با ایران ارتباط دارد. یونانیان قدیم، پادشاهان هخامنشی را از اعقاب پرسئوس می دانستند و نام پارس و پارسی را مشتق از نام خدایان می شمردند و به این ترتیب نسب پادشاهان هخامنشی را مستقیمن به خدای خدایان می رساندند.

در ادبیات یونانی نیز به کرات از داریوش و خشایارشا به عنوان "زادگان خدای خدایان" نام برده شده است............


نظرات 5 + ارسال نظر
هاجر جمعه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 18:19 http://ketab-nevesht.blogsky.com

کتاب خیلی جالبی به نظر میاد. به خصوص جایی که " حاسدان به او گفتند: اگر از این زن صاحب فرزندانی شود، آنان به قدری عاقل خواهند بود که پدر را از تخت خدایی به زیر میکشند" و زئوس اونها رو می بلعه.
قبلا توی افسانه یک ملت دیگه ای هم که یادم نیست کجا بودن به این جور اعتقاد ها برخورده بودم و همین طور عکس العمل ها(:

ریشه بسیاری از این باورها کلن به نژاد انسان بر می گردد. هر دسته از انسانها این باورها را به سرزمین های دیگر برده و پراکنده اند.

پروانه شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:57

یک - این کتاب را می گذارم در لیست "کتابهایی که باید خریداری شود"

دو- "زئوس ترسید و هنگام آبستنی همسر، زن و کودک را هر دو بلعید " در تاریخ ایران خیلی با این موضوع فجیعانه کشتن بستگان روبه رو نیستیم- برادر کشی و پسر و پدر کشی برای تاج و تخت داریم- ولی تاریخ اساطیر و فرمانروایان غربی به شکل وحشتناکی زیاد است. به همین دلیل پزوهشگران امروزی می گویند آن داستان هرودت که که آستیاک فرزند هارپاک را می کشد و می پزد و به خورد هارپاک می دهد ساخته خیال هرودت است و کودکی کورش این گونه نبود که هرودت نوشته است.

سه:"یونانیان قدیم، پادشاهان هخامنشی را از اعقاب پرسئوس می دانستند و نام پارس و پارسی را مشتق از نام خدایان می شمردند و به این ترتیب نسب پادشاهان هخامنشی را مستقیمن به خدای خدایان می رساندند."

بسایر جالبه که از هر چشمی به هخامنشیان به خصوص کورش و داریوش نگاه می کنی ، بسیار به خود می بالی.
و حاکمان در همه دوره ها سعی می کنند به شکلی خودشان را دوستار و پیرو کوروش نشان دهند.

با سپاس فراوان از این کتاب شناخت

در ایران این امر در مورد شاهان بوده. و در یونان در مورد خدایان. شاید ما هم اگر خدایانی داشتیم اینگونه بودیم. ولی خب، قیاس قبل از جنایت هم نمی کنم. ما نداشتیم. نه.
بگذریم از این که می گوید: عقل را خورد و عاقل شد.
شاید این استعاره ای باشد از عاقل بودن، یا عاقل شدن این خدا.

پری یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 http://zanedovvom.persianblog.ir/post/118/

خیلی خوشحالم اینجا رو پیدا کردم - من احتیاج دارم کسی بهم کتاب معرفی کنه

ما هم خوشحالیم که شما اینجا را پیدا کردید. یادداشت ها را بخوانید و هر کتابی را که موافق طبع خود دانستید را بخوانید.

گردآفرید شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:02

سلام
آقای بهشت
معرفی این کتاب بسیار به موقع بود یک کتاب جامع در باره اسطوره های یونان مورد نیازم بود . اما ای کاش در مورد اسطوره های ایران هم با همین قدرت اتفاق می افتاد. سپاسگذارم

فکر کنم این کتاب مشکل شما را حل کند.
اسطوره های یونان در قد و قواره خدا هستند. ولی در ایران اسطوره ها درحد قهرمانند. شاید فقط میترا را داشته باشیم.

پریسا پرشاد یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 http://www.parisapershad.blogfa.com

یکی از بهترین وبهایی که دیده ام...

بسیار عالی

پیروز باشید

ممنون..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد