کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

شکوه ساسانیان

شکوه ساسانیان 

وحید علیرضایی -1355

انتشارات ترفند 

چاپ نخست: اسفند 1389  

176 رویه 

شمارگان: 2000  

 

فردوسی بزرگ در دیباچه گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه  می گوید:  

بپرسیدشان از کَیان جهان            از آن نامداران و فرخ مهان  

که:«گیتی به آغاز چون داشتند،    که ایدون به ما خوار بگذاشتند؟» 

 

خواننده کتاب می تواند چگونگی داشتن گیتی را در زمان ساسانیان از دیدگاه   پژوهشگر «وحید علیرضایی» بخواند. 

آن گونه که در نخستین برگ کتاب نوشته این کتاب یک رمان تاریخی نیست و بیشتر به گزارش نویسی می ماند و مرا به یاد درس های تاریخ دوران مدرسه آورد. ناگفته نماند همانند یک رمان بسیار گیراست و خواننده را بی تاب خواندن تا پایان کتاب می کند ،و   تنها در دو نوبت که وقت کتابخوانی یافتم آن را به پایان رسانیدم و بر آنم تا  دوباره و آهسته به موازات کتابهای دیگر بخوانمش و برای وقایع تاریخی آن جدولی بکشم. همزمانی شاهانی ساسانی و امپرطورهای روم  از جدول هایی است که به راحتی می توان از آن بیرون کشید. 

می توان گفت چکیده ی خوبی برای این دوران است . 

کتاب را که به پایان می رسانی احساس خوبی نسبت به موبدان زرتشتی نداری که چگونه در حکومت دخالت می کنند و  اجازه نمی دهند هیچ دینی به جز دین آنها در ایران گسترش بیابد. با تحریک آنها مزدک و مانی و هوادارنشان را می کشند و بارها به ارمنستان که مردمش مسیحی شده بودند می تازند و یهودیان را آزار می دهند .

کتاب خوبی است ، با چند نقشه و جدول بسیار خواندنی تر خواهد شد.

 تارنگار وحید علیرضایی

 

 پیوندهای خواندنی: 

 

 وحید علیرضایی

شکوه ساسانیان از آغاز تا یزدگرد سوم

کتاب ایران ساساسنی از تورج دریایی

کتاب «ایران ساسانی» از« تورج دریایی»

  
نظرات 11 + ارسال نظر
محسن شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:12

موبدان زردشتی در دوران ساسانیان آنچنان دین را باسیاست مخلوط کرده بودند که شاه بدون اجازه آنها آب نمی توانست بخورد. نتیجه اش هم شد فشار زیادی که بر مردم وارد آمد و با حمله اعراب همه نه تنها از میهن دفاع نکردند که دین جدید را هم پذیرفتند.
از ظلمی هم که در طول تاریخ بر کشور ارمنستان برفته حسن نراقی در چیکده تاریخ ایران زمین نوشته. بارها و بارها دست به دست شده است. فقط در دوران انوشیروان به آن ها لطفی شد و در امان بودند. امروزه جایگاه انوشیروان در میان ارامنه هم چون جایگاه کوروش است در میان یهودیان.

موبدان شاه را انتخاب می کردند و شاهان هم فکر می کردند اگر سرپیچی کنند گناهی بزرگ مرتکب شده اند.

موبدان هیچ دینی به جز زرتشتیان را قبول نداشتند یعنی می خواستند سر به تن هیچ غیر زرتشتی نباشد.

البته با آن همه آثار فرهنگی و بناهای تاریخی که از دوران ساسانیان باقی مانده باید از دیدهای دیگری هم به آنها نگاه کرد که در این کتاب خیلی تند از آن ها گذشته است.

ارمنی ها: حکومت روم به شدت روی ارمنی ها اثر داشت و آنها را مسیحی کرده بود ارمنی ها هم گویا خودشان گاهی اینطرف می چرخیدند و گاهی آن طرف .. موبد های زرتشتی هم که با هر دینی به جز مسیحی مخالف بودند و شاه هم که م یخواست قلمروش حفظ شود و ارمنی ها گاهی ای رومی ها کمک می گرفتند و حتی ستون پنجم آنها می شدند... این دور مرتب تکرار می شد.

این کتاب حسن نراقی را هم باید خواند.

جایگاه انوشیروان نزد ارامنه هم خواندنی بود!

شهرزاد یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:11

پروانه:
البته با آن همه آثار فرهنگی و بناهای تاریخی که از دوران ساسانیان باقی مانده باید از دیدهای دیگری هم به آنها نگاه کرد که در این کتاب خیلی تند از آن ها گذشته است.

شهرزاد:
دوران ساسانی از خیلی جهات دوران ارزشمند و قابل مطالعه‌ای است، افسوس که جنگ های پی در پی فرسایشی ایران و روم آن همه اقتدار را با آن پایان تلخ همراه کرد ولی همه این ها چیزی از ارزش‌های ایران دوره ساسانی کم نمی کند.

در ایبنا خواندم این کتاب زندگی سی و چهار پادشاه ساسانی را در قالب داستان روایت کرده و گویا کتاب جلد دومی هم دارد که مربوط به سقوط سلسله ساسانیان است؛
آیا در این کتاب به سیمرغ به عنوان نماد شاهان ساسانی هم اشاره ای شده؟

یک:این کتاب اصلن داستان نیست. به یک رمان خوان قهار این کتاب رادادم خواند اصلن خوشش نیومد.
نه تنها اصل های یک داستان را ندارد بلکه هیچ گونه جذابیتی هم برای یک رمان خوان ندارد. تنها کسانی که به دنبال یاد گرفتن تاریخ هستند می توانند نگاهی تند به این دوران داشته باشند.
نام کتاب «شکوه ...» است که در جایی خواندم تحلیل گری نوشته بود این شکوه گویا به مسخره نوشته شده است ولی برای من شکوه ساسانیان را اندکی به نمایش در آورد. شاهان به فکر رفاه آسایش مردم بودند موبدان به فکر به دست آوردن پست و مقام و گرفتن منابع اقتصادی نبودند فقط می خواستند ایرانیان زرتشتی باشند و به دین دیگری نگروند.شاهان هم به دلیل ارزش و احترامی که به موبدان می گذاشتند سعی در رفاه مردم و ایجاد بناها و آثار فرهنگی داشتند.
می توانم تشبیه کنم به این روزها که پدر و مادری به شدت مذهبی و چهار چوبی برای فرزندانشان قائل هستند و می خواهند به همه جا های بلند برسند ولی هیچ فکری به جز دین پدر مادر از گوشه ی ذهنشان نگذرد. این فرزندان تا درجه ی آخر پروفسوری هم با کمک پدر مادر می رسند ولی اجازه ندارند مثلن با یک غیر هم دینشان حتی دوست باشند بقیه کافرند و نجس.

جنگ های ایران روم:
یکی دیگر از مشخصه های این کتاب پرداختن به جنگ های ایران روم هست تعداشان در این دوران آنقدر زیاد هست و مرتب ادامه دارد( که البته مردم ارمنستان هم این میان گاهی به این جنگ دامن می زنند) مگر آنکه رومی ها سرگرم جنگهای دیگری باشند.
جنگهای دیگری هم از شرق ایران در این کتاب از آنها نوشته شده که در پیامی جداگانه آورده خواهد شد.

کارهای فرهنگی ساسانیان: می شود گفت با اینکه بسیار کوتاه و تند نویسنده ، کمی از آنها نوشته است . اصلن یادم نمی آید از سیمرغ سخنی به میان آمده باشد.

به هر روی با این اندازه حجم اندک برای این دوران پر شکوه ، بیش از این نمی توان نوشت.


بروم سراغ کتاب ببینم سخنی از جلد دوم هست؟

بروم سراغ ترانه تا از او بخواهم کمی از آثار معماری دوران ساسانیان اینجا بنویسد.

«هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان»

شهرزاد یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:47

ممنونم از توضیحاتتون دوران ساسانیان حتمن دوران باشکوهی در تاریخ ایران بوده خدای‌نامه‌ها، اون همه آثار تاریخی (چقدر که خوب اگر ترانه جان اگر وقت داشته باشد و بیشتر برایمان از آن‌ها بنویسد) چامه سرایی ها و نواهایی که تا امروز نوای ساز رامتین و باربد و نکیسا را در گوش ذهن هر ایرانی زنده نگه می‌دارد و شکل‌گیری هویت و ملیت ایرانی و ...

در مورد ماهیت داستانی کتاب منبع من سخن خود نویسنده درباره کتاب بود، اینجا را ببینید:

http://www.ibna.ir/vdcb0gb8.rhba8piuur.html

توضیحاتم بسیار کم و ناقص بود در واقع ترمزی بر انگشتانم کشیدم و به خودم گفتم پرگویی بس است شهرزاد خودش اینها را می داند.

نمی دانم کی و کجا این کتاب شکوه ساسانیان در لیست کتابهایی که باید بخوانم یادداشت شده بود برای خرید این کتاب و کتابی در باره ی پزوهشی دراهریمن شناسی از دکتر اکبری مفاخر به اتنشارات ترفند در نمایشگاه رفتم و با روی خوش فرزندکتر سرامی بر خوردم کمی آنجا با ایشان گفتگو کردم ولی چیزی از جلد دوم کتاب نگفتند حالا باید جستجو کرد و دید آیا جلد دوم چاپ شده است یا نه؟
این روزها با نسل جوان پژوهشگر علاقه مند به تاریخ و فرهنگ ایران که دست به نوشتن می زنند روبه رو هستیم که آقای وحید علیرضایی یکی از آنهاست وقتی کتاب را می خواندم به نظرم آمد باید جوان باشد به سراغ سال زاد روزش رفتم و دیدم حدسم درست است.

این کتاب شاید روزنه ای است که ما را به سوی بیشتر خواندن از آنچه که در باره ی ساسانیان نوشتی می برد.

در سایتها خوانده ام که اخیرن پژوهشگران ایرانی خارج از کشور به زبان انگلیسی نتیجه مطالعاتشان را در باره ی ساسانیان منتشر کرده اند باید منتظر باشم تا آن کتاب ها ترجمه شود.
گمان کنم پیش از این گفته ام ما در آرامگاه مولانا دانشجوی دکترا که تزش روی ساسانیان بود دیدیم که می توانست با آن لهجه انگلیسی اش تقریبن خوب فارسی حرف بزند.

پیوندی که نوشتی می برم در ادامه متن.
با سپاس

شهرزاد یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:26

استادانم همیشه می‌گفتند همه چیز را همگان دانند پروانه جان همیشه یادداشت‌ها و پیام‌های پربارتان برایم آموزنده بوده
این که نوشته اید این کتاب روزنه‌ای است برای خواندن بیشتر در مورد ساسانیان را کاملن موافقم در جستجوی اطلاعات بیشتری درباره این کتاب بودم که رسیدم به همین کتابی که به زبان انگلیسی است و برایم جالب بود که شما هم به آن اشاره کردید. نام این کتاب ایران ساسانی است نوشته تورج دریایی.
این کتاب - که طبق معمول آن سوی آبی است - از سوی انجمن بریتانیایی مطالعات خاورمیانه، برنده جایزه بهترین اثر تحقیقی درباره خاورمیانه در سال 2010 شده است:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%AC_%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C
امیدوارم راه این اثر ارزشمند هر چه زودتر به این سوی آب هم گشوده شود.

یکی نغز بازی کند روزگار

که بنشاندت پیش آموزگار

شهرزاد گرامی آشنایی با سپیدار بازی نغزی بود که روزگار با من کرد.
و تو همیشه به من لطف داری.

پیوند کتاب دکتر تورج دریایی بسیار خواندنی است که در آن به کتابهای «شاهنشاهی ساسانی»، «شهرستان‌های ایران‌شهر» و«غروب یک امپراطوری» اشاره شده که به فارسی ترجمه شده‌اند.امیدوارم بتوانیم همین جا آنها خوانده شود و به گفتگو گذاشته شود.

ترانه یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 21:17


از آثار معماری دوران ساسانی که طبق دسته بندی استاد پیرنیا در دوران معماری سبک پارتی جای میگیرد بسیاری آثار میتوان نام برد که هر کدام مانند این دوران دارای شکوهی است که نمیتوان وصف کرد
طاق کسری,کاخ سروستان,آتشکده ی آذر گشنسب,کاخ فیروز آبادو......

در این دوران ما معماری آتشکده ها را داریم چون دین رسمی کشور است و دارای قدرت بسیار,اسمهای آنان در این کتاب به چشم میخورد
حتی وقتی داشتم میخواندم تمام کاخ ها, شهر ها و آتشکده ها جلوی چشمم بود.
در معماری پارتی بسیاری الگوهای معماری آزموده میشود و در معماری پس از اسلام به کار گرفته میشود.در حقیقت تکامل این معماری را در کاروان سراها,مساجد,مدرسه ها و حتی خانه هایمان در زمان پس از اسلام میبینیم برای همین است معتقدیم نباید گفت معماری اسلامی بلکه این معماری ایرانیست در زمان دین اسلام .معماری ماست مسجد میسازد,همانگونه که در زمان دین زرتشت آتشکده میساخت
ما در این معماری شاهد آزمودن انواع نقشه ها,آسمانه ها(سقف) هستیم بعلاوه برای رسیدن به خود بسندگی, بوم آورد بودن ساخت مایه را شاهدیم یعنی هر جا با توجه به داشتن نوع مصالح در آن مکان ساختمان را میساختند.برای همین کمتر از سنگ,ساختمانی میبینیم وبیشتر از خشت یا آجر که در دسترس ترین ساخت مایه در ایران است ,استفاده شده بعلاوه این ساختمایه بیشترین هماهنگی را با اقلیم کشور ما دارست.و همین ساخت مایه دلیل این شد که ما به نوآوری بزرگی در طول تاریخ بشر دست یابیم که همان پوشش تاق هاست.
ولی این باعث شده که معماری در این دوره صدمه ی بیشتری ببیند و ما کمتر آثار کاملی از آنان داشته باشیم.
در این دوران اگرچه نوآوری فرآوانی در معماری داشتند به خصوص در مورد آسمانه ها و نقشه ها, ولی سعی در نزدیک شدن به شکوه معماری هخامنشی را نیز مشاهده میکنیم همانطور در کنار نقش برجسته های هخامنشی نقش برجسته ای تازه میزنند,این سیاست در چگونگی پادشاهی نیز در این کتاب مشهود است و نمود آن را در معماری میتوان دید.
در آخر ویژگی معماری این دوران را میتوان گفت بهره گیری از انواع آسمانه ها با پوشش تاق,تنوع بسیار در این معماری که استفاده از اصل جفت(برای کاخ ها تا دید انسان به یک نقطه معطوف شود)و اصل پد جفت (در کاخ ها و خانه های مسکونی استفاده میشود برای ایجاد تنوع),در این دوران نماد گرایی کاهش(هخامنشی)وواقع گرایی تقویت میشود.ترکیب ایوان و تالار گنبد دار و در کل آزمودن انواع معماری و رسیدن به یک منطق ساخت که در دوران پس از اسلام شاهدیم.
ناگفته نماند ما تمام عناصر معماری پس از اسلام را در این دوران شاهدیم حتی حوض در مساجد که پادیاوی ست در بناهای ساسانی که قبل از وارد شدن در آنجا فرد خود را شستشو میداد.
امیدوارم دوباره این ارزش ها را در معماریمان شاهد باشیم و پیوستگی که از دست دادیم دوباره از بدست آوریم.

شهرزاد دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:56

چقدر خوب که اون پیام اینجا نیست از این پس در نوشتن و ارسال پیام‌ها حتمن دقت بیشتری می‌کنم و همین جا بابت آشفتگی و اشتباه پیام پیشین عذرخواهی می‌کنم.

ترانه جان از نوشتار سودمند و آموزنده ات این طور فهمیدم که این معماری ایرانی بوده که داشته‌های خود را به معماری اسلامی داده، آیا اصلن و در مجموع معماری اسلامی سهمی در معماری ایرانی داشته و آنچه در سده‌های بعد در مساجد ایرانی می‌بینیم چقدر از معماری اسلامی تأثیر پذیرفته است؟

دوم این که اشاره کرده ای ایرانیان دوره ساسانی بر خلاف هخامنشیان از ساخت مایه های ساده تری مثل خشت و آجر برای ساخت بناها استفاده می‌کرده اند؛ با توجه به ظهور اسلام که همزمان با سلطنت خسرو پرویز ساسانی بوده، آیا همین ساخت مایه های ساده معماری ایرانی نبوده که بعدها در بناهای ساده مساجد اسلامی الگو قرار گرفته ؟

ترانه سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:46

سلام

شهرزاد گرامی
در مورد پرسش اول شما
ما پس از حمله ی اعراب شیوه ای جدید را در معماری به نام شیوه خراسانی را خواهیم داشت که دارای خصوصیات خاص و بناهایی جدید برای دین جدید(مسجد) را در معماریمان میبینیم.
حتما کشوری که تا کنون مسجدی نساخته به دنبال الگویی خواهد بود و چاره ای جز آن که به اولین مسجد یعنی مسجد پیامبر رجوع کند,نخواهد داشت.
از اولین مساجد,مسجد تاریخانه دامغان و مسجد فهرج یزد است شبستانی دارند و سادگی دارند مانند مسجد پیامبر.
این را هم بگویم سادگی مسجد پیغمبر بخاطر نبود معماری برای این بنا و احتیاج سریع به جایی برای مراسم مذهبی است.
آنها هیچ تجربه ای برای ساختن سقفی که بتواند این دهانه را پوشش دهند ندارند پس درخت مو میشود ستون برگهایش هم میشود پناهی در برابر آفتاب.
اما ما در مسجد فهرج حتی آرایه هایی را میبینیم که در دیوار نقش شده,نقاشی به مانند درهای ساسانی,انگار معمار میخواسته با به کار بردن آن همچنان آنها را حفظ کند.
ما در اینجا شاهد آنیم که معماریمان با همه ی آنچه بود میخواهد ادامه داشته باشد اما باید به شکلی دیگر.
اما اگر بخواهید بدانید ما در معماری اسلامی اعراب چه نقشی داریم؟
باید بگویم کسانی که در چادر زندگی میکردند چه معماری میتوانند داشته باشند؟و حتما نقشی بزرگ را در این معماری برای ایران در نطر بگیرید.
گفتم:وجود حوض ار برای ما بود,وجود محراب یا بهتر بگویم مهراب نیز از ماست,جایی دردنیا چنین گنبدهایی نداشت وقتی ما این چنین گنبد میساختیم,در کاخ هایمان شبستان یا ایوان ستون دار را هم داشتیم,مناره هم عنصری است که ما داشتیم؛میل های راهنمای مردم که قدیمی ترین آن در شهر استخر در زمان هخامنشیان است,اینها را هم ما به بهترین شکل ترکیب کردیم.
میشود گفت ما چنین مسجد هایی را با ذوق معمارانمان ساختیم.
اینها همان کسانییند که کاخ های ساسانی را انچنان با شکوه میساختند و حالا مانند مسجد شیخ لطف الله را میسازند
به نظرم اعراب چیزی نداشتند که ما از آنان بپذیریم,و این آنها بودند که حیران معماری و هنر ما شدند.
ولی این را منکر نمیشوم که این معماری ساخته ی تفکر دین اسلام است:
مثلا نقش های کاشی:
وقتی اجازه ی تقلید از طبیعت نبود ما به شکلی انتزاعی آن را نقش دادیم,در زمان ساسانی ما صورت انسان را هم در نقش هایمان داریم اما پس از اسلام این اجازه داده نشد.
و پرسش دوم شما
ما پس از سلوکیان قدرت کشورمان کم است و ایران دیگر مثل زمان هخامنشی آنقدر پرقدرت نیست که از پس خرج کردن برای بدست آوردن مصالح بر بیاید(میدانید که هخامنشیان از مکان هایی دور بسیاری از ساختمایه ها را می آوردند)بعلاوه ساسانیان باید کاخ هایی با شکوه نیز داشته باشند.
پس باز هم معماران ما با هنرشان دست به کار میشوند و به خودبسندگی میرسند تا مصالح را همان جا تهیه کنند.
دست به آزمودن انواع آسمانه ها با این نوع ساختمایه را میتوانیم ببینیم بخاطراینکه با آجر نمیتوانیم آسمانه تخت ساخت(از نظر فنی)پس آسمانه ی قوسی میزنند.
اینکه از آجر و خشت استفاده شده تنها دلیل اقلیمی و اقتصادی دارد و ربطی به همزمانی این دو ندارد.
ولی مطمئننا این ساخت مایه ی ساده در سادگی مساجد اولیه بیشترین نمود را داردو به ساذگی آن کمک میکند ولی پس از آن میبینید که معمار ایرانی آرام و قرار ندارد و باز آن معماری پرشکوه را به شکلی دیگر و جایی دیگر می آفریند

شهرزاد چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:10

ترانه جان از وقتی که گذاشتی و توضیحات کامل و خواندنی ات بسیار سپاسگزارم. چقدر خوب که اینجا هستی کاش هر از چند گاهی اگر وقت داشتی یادداشتی اینجا بنویسی و ما با قلم قشنگت با این معماری بی آرام و قرار بیشتر آشنا می شدیم.
با خواندن نوشته ات به این فکر افتادم که درسته که از شواهد هنر معماری ساسانیان چیز زیادی باقی نمانده و آنچه باقی مانده هم بسیار صدمه دیده ولی در عوض شاید قابل مشاهده ترین سند هنری دوره ساسانی نقوش برجسته سنگی باشه که در گوشه و کنار ایران دیده می شه
در مورد آسمانه های قوسی که به آن ها اشاره کردی حتی برخی از محققان معتقدند که بناهای گنبدی این دوره بر سبک معماری اروپا هم تاثیرهای قابل توجهی داشته. عرب ها هم که در سده های بعد پس از زوال یزدگرد و چیرگی بر ایران به مرور این هنر درخشان و میراث گرانبها را با کاربری های گوناگون از ایرانیان وام گرفتند این هم یکی دیگر از نمودهای بارز خدمات یک سویه ایران به اسلام!!

وحید علیرضایی پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:39 http://لخسفشنا.ذمهلبش.زخئ

ممنون از اینکه زحمت خواندن این کتاب را به خودتان دادید. این کتاب اول قرار بود به صورت ساده و رمان گونه و برای نوجوانان نوشته شود و برای همین سعی کردم به مهمترین وقایع آن روزگار اشاره کنم و از نظر داستانی هم تا جایی پیش رفتم که نه به تاریخ صدمه بزند و نه از جذابیت برای محاطب نوجوان فاصله بگیرد. و به قولی می تواند دیباچه ای باشد برای مطالعه دقیق آن دوران در کتاب های جدی تر. در ضمن به خاطر به توافق نرسیدن با ناشر نوشتن جلد دوم فعلا منتفی است. با تشکر.

از دیدن شما در اینجا بسیار خرسندم.
چه خوب که دیدگاه شما را اینجا داریم.

کتاب را به نوجوانان خواهم داد و نتیجه را بررسی می کنیم.شاید برای ما که سنی از ما گذشته بخواهیم بدانیم:
که:«گیتی به آغاز چون داشتند، که ایدون به ما خوار بگذاشتند؟»

و شاید نوجوانان هنوز به نتیجه ی ما نرسیده باشند. شنیدن دیدگاهای آنها در باره ی کتاب برایم بسیار جالب خواهد بود.

خوشحال خواهم شد اگر جلد دوم منتشر شد خبرمان کنید.

آدرسی که گذاشته اید را باید رمز یابی کرد!

با سپاس فراوان و آرزوی به روزی برای ایران

وحید علیرضایی جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 http://.comgostakh.blogfa

با درود و عذر خواهی آدرس را که می زدم یادم رفت فارسی را به انگلیسی تبدیل کنم!

درووود بر شما
http://gostakh.blogfa.com/
با یاری گوگل یافتم.

پیوند تان را در متن یادداشت اضافه شد.

آقای علیرضایی گرامی
آیا شما از بندیان درگز بازدید داشته اید. نوروز امسال آنجا بودیم و گوشه ای از شکوه ساسانیان را دیدیم.

شهرزاد جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:26

چه پست خوبی! چقدر خوب که آقای علیرضایی گرامی هم اینجا هستند و اطلاعات خوبی در باره کتاب داده اند. امیدوارم به زودی امکان انتشار جلد دوم کتاب هم برای ایشان فراهم شود.

امروز کتاب ایران در زمان ساسان نوشته آرتور کریستین سن را ورق می زدم، به بخشی درباره موسیقی دوره ساسانی رسیدم که برای خودم جالب بود گفتم شاید نباشد خلاصه آن بخش را به این پست بیاورم:
"رامشگران و خنیاتگران در دربار شاهان ساسانی جایگاه بلندی داشتند. در بزم های ویژه رییس تشریفات (خرم باش) به استادان موسیقی دستور می داد که در لحن و مقامی خاص بنوازند. در مروج الذهب مسعودی نام آلات موسیقی ایرانیان "عود"، "نای"، "تنبور"، "مزمار" و "چنگ" آمده، مسعودی می گوید مردم خراسان بیشتر آلتی را در موسیقی بکار می بردند که هفت تار نام داشت و آن را رنگ (رنج) می خواندند، اما مردم ری وطبرستان و دیلم تنبور را دوست تر داشتند.
شکارگاه خسرو در طاق بستان حاکی از این است که در آن عصر چنگ آلت درجه اول موسیقی ساسانی بوده است اما آلات موسیقی دیگر که در این دوره استفاده می شده عبارتند بوده از شیپور و تنبور و نای که استفاده از این آلات را می توان در نقش برجسته شکارگاه گوزنان در طاق بستان مشاهده کرد.
در رساله پهلوی خسرو و ریدک (غلام) نام تعداد زیادی از آلات موسیقی این دوره نوشته شده از جمله عود هندی به نام "ون" و عود رایج به نام "دار" و بربط (بربود) و چنگ و تنبور و سنتور موسوم به کنّار و نای و قره نی (مار) و طبل کوچکی به نام دُمبَلَنگ
معروف ترین رامشگران و ترانه سازان دربار خسرو پرویز ساسانی سَرکَش و باربد بوده اند. روایات موجود اختراع دستگاه های موسیقی ایرانی را به باربد نسیت می دهند ولی در واقع این مقامات پیش از آن هم وجود داشته ولی شکی نیست که باربد تاثیر بسزایی در موسیقی دوران ساسانی داشته است و این موسیقی را هم منبع عمده موسیقی عرب و ایران پس از اسلام باید شمرد حتی می توان گفت در سرزمین های اسلامی مشرق هنوز آثاری از الحان باربد باقی مانده است.
به گفته فردوسی باربد در حضور خسرو پرویز سه دستان دادآفرید، پیکار ِ گُرد و سبز در سبز را خوانده و نواخته است:
سرودی به آواز خوش برکشید/ که اکنون تو خوانیش داد آفرید
زننده دگرگون بیاراست رود/ برآورد ناگاه دیگر سرود......
بعضی از دستان ها حوادث تاریخ ایران را بیان می کرده که از قرن پنجم میلادی به بعد ساسانیان علاقه بسیاری به ذکر و یادآوری آن ها نشان می داده اند. یکی از این سروده های حماسی کین ایرج نام داشته و دیگری کین سیاوش. دستان های دیگر در وصف ثروت و قدرت خسرو پرویز و یا در وصف جشن های فصول مختلف به ویژه در شادباش آمدن بهار و وصف بهار بوده است مانند: نوروزای وزرگ (بزرگ)، سروستان، آرایشن ای خورشید، ماه ابر کوهان (ماه بالای کوهسار)
برگرفته از کتاب: ایران در زمان ساسانیان
نوشته: آرتور کریستین سن
برگردان: رشید یاسمی

چه خوب که ریشه های موسیقی مان را به اینجا آوردید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد