کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

بٌندهش



بندهش 

نوشته:  فرنبغ دادگی 

ناشر: توس

گزارنده: مهرداد بهار

تعداد صفحات: 237

قیمت پشت جلد: ۵۰۰۰ تومان 

 

به هنگام خواندن بسیاری کتاب ها و متون پژوهشی در تاریخ و فرهنگ ایران به «بندهش»  بازگشت داده می شود. کتاب را که می خوانی گویا زمان به پس  بازگشته و با شگفتی با دانسته هایی روبه رو می شوی که گویا زمانی جزیی از وجودت بوده اند و کم کم ،پاره پاره، از تو جدا شده اند و اکنون در برابرت است و می توانی  تکه های گمشده ای را برداری.   

اطلاعات فشرده و کوتاه است و دارای نظم و ترتیب عجیبی است. بندهش در اصل به زبان پهلوی نوشته شده و استاد مهرداد بهار با سالها کوشش ، همراه با عشق، ترجمه ی بسیار خوشایند و شایسته ای از آن برای ما به یادگار گذاشته اند. 

نا گفته نماند که نثری دشوار، ولی درخور است . 

 زنان در بندهشن:

مهرداد بهار زنان در بندهش به شکل بسیار پست و زشتی آفریده شده اند که نوشتار پیوند برخی پندارهای اساطیری درباره زن  نشان می دهد که این قسمت باید بر بندهش افزوده شده باشد. 

 

این پاره «زنان در بندهش» از آن پاره هایی است که ما زنان خیلی باآن آشنا هستیم و عواقبش را دریافت کرده ایم.

 

 

 

 

 

مهرداد بهار در دهم مهرماه 1308 ه.ش. در خانواده محمد تقی ملک الشعرا بهار در تهران چشم به جهان گشود.وی پنجمین فرزند ملک الشعرای بهار بود. سال 1334 در دانشگاه تهران ثبت نام کرد ودر 1336، دوره کارشناسی زبان وادبیات فارسی را به پایان برد.در زمستان 1337 برای ادامه تحصیل در حوزه ایران شناسی به لندن رفت .دوره کارشناسی ارشد را در رشته مطالعات کهن ومیانه ایرانی که شامل تاریخ وفرهنگ وزبانهای ایران باستان بود، در سال 1342 به پایان برد.آنگاه دو سال دیگر در دوره دکتری برای رساله ای با عنوان "آفرینش در اساطیر ایران" زیر نظر مری بوریس پژوهش کرد."واژه نامه بندهش" نخستین کار اوست.پس از آن "جستاری در اساطیر ایران" ، "از اسطوره تا تاریخ" ، "ادیان آسیایی" ، "سخنی چند درباره شاهنامه" ، "اشکانیان"از تالیفات این اسطوره شناس ومحقق تاریخ ایران باستان به شمار می رود.دکتر مهرداد بهار استاد ایران شناسی که با نگاهی نو به تاریخ وفرهنگ اساطیر ایرانی نگریسته است در 22 آبان 1373 ودر 65 سالگی بر اثر بیماری سرطان خون درگذشت.

 

دانلود سه کتاب از مهرداد بهار برای کودکان و نوجوانان  

جمشید شاه 

 مجسمه جادویی

 بستور

نظرات 7 + ارسال نظر
فرناز چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:32

یک سوال همیشه بی جواب : هربار و هرجا کاری ارزشمند وجود داشته که به به نظر میرسیده به رن به قدر کافی توجه نشده کفته شده است این بخش به این کتاب افزوده شده یا صحبتهایی از این قبیل و معمولا هم کسی جواب قانغ کنندهای نداده است
چرا ؟ واقعا چرا ؟

در قسمت «در باره ی چگونگی مردمان» ، صفحه ی 81 بندهش می خوانیم ابتدا ریواسی از زمین می روید با دو شاخه همسان می روید. (مَهلی و مَهلیانه)
( واژه های که برای همسانی به کار می برد را دقت کن: یکی بر دیگری پیوست، هم بالا و هم دیسه..)
پس از آن می نویسد پیدا نبود کدام نر است و کدام ماده.

بعد از آن می نویسد ابتدا فره (روان) آفریده شد،« تن» پس از «روان» آفریده شد.
«هرمزد به مشی مشیانه گفت که «مردم اید پدر و مادر جهانیان اید شما را با برترین عقل سلیم آفریدم....»

تا اینجا می بینی که در بندهش زن با مرد مساوی و همسان آفریده شده ولی در دو صفحه بعد در سر فصل«در باره ی چگونگی زنان»چنان مزخرفاتی نوشته شده که برق از چشم آدم می پره یه چیزایی که میگه زن از اهریمن زده شده.

آخر ضد و نقیض گویی تا چه اندازه. زن که قبلن آفریده شده بود پس این دیگه چیه!

در لینکی که در همین متن آمده متن های بندهش را هم نوشته می توانی آنجا بخوانی.
در پایان نویسنده ی این مقاله دیدگاه اساطیر بین النهرین را بازگو می کند .
در اساطیر بین النهرین انسان از خون دیوان آفریده شده و خدای فرزانگی از خدای زایش می خواهد یک کمی وضع این انسان بینوا را راست و ریست کند و دنباله ی داستان و...
و نمونه های دیگری از جمله داستان حوا (نخستین گناهکار) که خود میدانی ...

در پایان نویسنده مقاله می نویسد:

«به عبارت دیگر احتمالاً در دوره های بعدی، برای اینکه بتوان اعتقاد به وجود دو بن را در آفرینش انسان نیز تسری داد، و هر یک از دو نوع انسان را متعلق به یکی از دو بن دانست و در نتیجه به طور کلی انسان را به گونه موجودی آمیخته از ویژگیهای بد و خوب تصور نمود، این بخش کوتاه از بندهش زیر تاثیر اساطیر بین النهرین شکل گرفته و بدین گونه پرداخته شده است.»

می بینی فرناز جان چون بدی وجود دارد ،این زن بود که قربانی شد و برایش داستان درست کردند و این بند را در بندهش گذاشتند.

بندهش چهار نسخه است یک نسخه هندی که گویا این قسمت را ندارد و سه نسخه ایرانی. همه به زبان پهلوی است که ترجمه شده .
********
یادم باشد آن قسمتی که از «جغد» نوشته برایت بنویسم.
*******
امروز نیره لطف کرده بود و به من زنگ زده بود می گفت نمی دانم چرا از همون اول از اسم فرناز خوشم اومد. بهش گفتم جون در اسمش «فر» هست.
(بالا کمی در باره« فر» یا همان «فره» نوشتیم)

الناز پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 http://elnaz1990.blogfa.com

سلام به شما عزیزان. من خیلی وقته به این وبلاگ پر محتوا سر میزنم. من عاشق کتاب خوندنم. اما هیچ وقت نمیدونم چی باید بخونم!! لطفا راهنمایی کنید از کجا شروع کنم. کتاب های مفید رو دوست دارم. تخیلی هم دوست دارم و رمانهای آموزنده هم. ممنون

درود بر بانو الناز
به وبلاگ شما سر زدم . خواندن کتاب کاملا بستگی به روحیات و سن و سال و هدف شما در زندگی دارد.
اگر خواندن رمان دوست دارید می توانید از رمان هایی که دوستان در اینجا معرفی می کنند شروع کنید و در گفتگوها شرکت کنید. تا این که نوشتید به اینجا سر می زنید وقتتان به هدر نرود.
سپاس

محسن سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 14:26

این فرنبغ دادگی کی بوده؟ ایرانیه؟

یک چیز دیگر: گزارنده را نفهمیدم که اینجا یعنی چه؟

با تصوری که من از دوران مادرشاهی دارم به نظرم این بخش زنان افزوده نشده باشد. ستم های دوران مادرشاهی توسط زنان بعدها بسیار روی نوشتارها و داوریها اثر گذاشت.
باور نمی کنید؟

البته باید کتاب را بخوانم. و اگر سخت و دشوار باشد کارم سخت می شود. می دانید خوب است که واژه های پارسی به کار ببریم ولی وقتی متن بسیار نخصصی می شود تقریبن چیزی زیادی دستگیرم نمی شود.

فرنبغ دادگی :«گردآورنده این اثر فرنبغ دادگی، یا به قول تاوادیا ، دتدویه بوده است. بنا به گفته ی خود وی از ، او از خاندان موبدان است و در این امر تردیدی نیست، و از سوی پدر به سی پیوند و از سوی مادر به سی و شش پیوند به منچهر شهریار می رسد.» رویه 6

گزارنده: نخستین رویه پس از جلد نوشته شده گزارنده: مهرداد بهار
در پشت این رویه که کادری مشخصات کتاب نوشته شده و شماره ثبت کتابخانهملی آنجاست نوشته شده
گردآورنده .ب.بهار.مهرداد 1308-1373

دوران مادر شاهی: تصور شما از دوران مادر شاهی چیست؟ اگر کتابی می شناسید در اینجا معرفی کنید تا بخوانیم و ببینیم زنان تا چه اندازه ستمکار بودند؟
به هر حال نوشتن بیشتر در دست مردان بوده است پس چندان دور نیست که از زنان بد بنویسند .

خواندن کتاب: کتاب را نمی توان از ابتدا تا انتها مانند یک رمان خواند . گاهی واژه های دشواری و گاهی واژه های بسیار خوشایند و گاهی بسیار ناخوشایند است .
بیشتر کتابی است که به عنوان منبع به کار می رود.
بی گمان کتابی که از نخستین کتابهای چاپی است و در سال 1771 به زبان غربی ترجمه شده است و دستنویس ها یی از آن در موزه های دنیا وجود دارد، خواندنی است.

از رویه 16: «برای بسیاری از یادداشتهای کتاب خواننده باید به «پژوهشی در اساطیر ایران» رجوع کند...»

علت اینکه مهرداد بهار این یادداشتها را در این کتاب نیاورده است می نویسد:
«اگر همه ی این یادداشت ها را به این کتاب اضافه کنم منتقدانی به حق فریاد برآورند و بگویند«یک غاز دانسته هایش را در هر کتابی که می نویسد، وارد می کند».

کتابی که در نوبت بعدی از آن خواهم نوشت «پژوهشی در اساطیر ایران» خواهد بود.

سالار سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:09

چه احساسی داری از اینکه کتابی را می خوانی که فردوسی هم خوانده؟

احساس خوشایندی که بی اختیار تمام صورتم می خندد..
...
فردوسی به زبان پهلوی خوانده بود .
فرنبغ دادگی پیش از فردوسی ای کتاب را از متون گوناگون جمع کرده و یک جا آورده شاید فردوسی منابعی که فرنبغ از آن نوشته را هم خوانده باشد...

محسن چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:02

وقتی کسی رییس است الزامن به شکلی ستمگر هم می شود. یعنی کسانی که می توانند در مورد آن ها بنویسند که به قول شما مردان بوده اند طبیعی بوده که بدگویی کنند.
------------
اگر با نشانی بخواهم دوران مادر شاهی را بگویم، مشخص ترینشان ویل دورانت است. این لینک را پیدا کردم که تا حدودی آن دوران را باز می کند.

http://www.kouroshparast.com/site/index.php?option=com_content&view=article&id=225:1388-11-16-15-06-18&catid=43:1388-10-10-22-18-15&Itemid=93

در این لینک اگر به سراغش نرفتید، چند خطی را اینجا کپی می کنم:

ویل دورانت درباره این دوران می نویسد: « در این دوران؛ یعنی دوره مادرشاهی؛ حق فرمانروایی؛ حق قضاوت ؛ حق اداره امور خانواده ؛ و توزیع خورد و خوراک و آنچه زندگی بشر وابسته به آن بود ؛ همه در دست زن بوده است؛ مرد به شکار حیوانات می پرداخت؛ و از جنگل ها و مزارع مواد خوراکی به دست می آورد که آن را در اختیار مادرشاه می گذاشت تا بین افراد قبیله توزیع کند.
-----------------
و اما بی نشانی. یکی از اولین کتابهایی که در زندگی ام خواندم را به یاد می آورم که از کتابخانه مدرسه به امانت گرفته بودم. کتابی صحافی شده و بی نام و نشانی، بر روی جلد. نام نویسنده را همان وقت هم نمی توانستم به درستی بخوانم. مشخص ترین چیزی که از این کتاب به یاد دارم این بود که:
در دوران مادرشاهی زنان روبنده داشتند برای این که ارزششان بسیار والا بود و مردان نمی بایستی روی آن ها را ببینند. و نشان دادن رویشان به مردان از ارج و قرب آن ها می کاست.

پیوندهایی که هر دوستی زحمت می کشد و به آن اشاره می کند بی گمان خواندنی است.
پیوند را خواندم بدگویی از زنان ندیدم حتی آن قسمتی که از بندهش آورده همان قسمتی است که من هم آن را دلیل رد آن قسمت از بندهش می دانم که باید افزودنی باشد.

ویل دورانت: در همین پیوند اشاره شده که دانسته های ما در باره ی گذشتگان از صد سال پیش دچار دگرگونی زیادی شده است بنا براین بی گمان مطالعات پژوهشگران امروزی خواندنی تر است.

در موزه ایران باستان ، تا جایی که به یاد دارم(باید بروم سی دی اش را دو باره نگاه کنم)تنها تندیس های زنان مربوط به دوره ی سلوکیان است که آن هم الهه های یونانی است. در این نوشتار از به مجسمه ملکه ایلام و نقش و نگارهایی که زنان در حال رقص هستند اشاره شده است که برایم تازگی داشت.( هر چه در نگارخانه اش گشتم نیافتمشان)
به هر روی چند ساعتی است این پیوند لابلای کارهایم مرا به خود مشغول کرد.

سیاوخش یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 20:15

خشنواثره اهورهه مزداو
درود به فروشی تمام مردان و زنان اشون ایرانی
درود به فروشی آزاده بزرگ مهرداد بهار
درود بر تمامی جویندگان فرهنگ همیشه جاوید و اهورایی ایران
میدانم که طرف صحبتم با افرادی فرهیخته و آزاده است.پس مقدمه نمیروم و بدون توضیح از جایگاه والای زنان در ایران باستان که بی گمان تمام افرادی که در این وبلاگ هستند از جمله نگارنده گرامی از آن آگاهی دارند به اصل موضوع میپردازم.
کلمه ای که این برداشت اشتباه از آن شده "جَهی" بوده.ریشه اوستایی این واژه در وندیداد "جَینی" است که به هیچ وجه به معنای زن به صورت کلی را ندارد و تنها به چم ==زن بد کاره== است.
حال اگر هم بخواهید آن را تقصیر ساسانیان هم بیندازید نمیشود.ما به خوبی میدانیم که در همین دوره ساسانی بود که پادشاه های زنی مانند "پوراندخت" و "آذرمیدخت" داشتیم.وهمچنین پیش از آن را که همه میدانند.کسانی چون "همای دختر چهرزاد کیانی" و "آتوسای هخامنشی" و "آرتمیس گرفته تا "گردآفرید" و ....
نه هر چه فکر میکنم این وصله ها به فرهنگ غنی و آزاد اندیش ایران نمیچسبد.
البته من نمیدانم شاید آقای بهار هم در کتابش فقط همان واژه جهی را آورده و برخی مفسران وطن ستیز آن را به این شکل برگردان کرده اند.
کوشش های فرزانگان و آزادگانی چون مهرداد بهار و ... کارهای بزرگی بودند که خواسته خود آن ها نیز ادامه راهشان در این مرز و بوم بود.پس بیاییم ما خود هم تلاش کنیم و ترجمه هایی که در آن افتادگی هایی یا اشتباه هایی یافت میشود را اصلاح کنیم.باید اینگونه رشته ها از جمله زبان و فرهنگ ایران باستان را گسترس دهیم و از یک ترجمه برای سالیان دراز استفاده نکنیم.البته اینگونه اشتباهات به هیچ وجه به اطلاعات و تلاش های بی تردید چند ساله ی بزرگانی چون بهار ربط ندارد.اما همانطور که نام پور سینا به عنوان یک پزشک بزرگ یاد میشود اما اکنون از روش های جدید تری که از همان روش های او ریشه میگیرد در پزشکی استفاده میشود .ما نیز باید اینگونه کنم
همچنین میتوانید در مورد این واژه به پیوست و انتهای جلد دوم اوستا کهن ترین سرود های ایرانیان گزارش جلیل دوستخواه مراجعه کنید.
پاینده باد فرهنگ آزاد اندیش ایران و کیش اهورایی زرتشت سپیتمان
شاد زیوید
ایدون باد/ایدون تر باد.

درود بر شما

{جهی} پهلوی: jeh، اوستا:jahi به معنای روسپی، نام دختر اهریمن است. او نه تنها انگیزاننده ی اهریمن به تازش بر جهان هرمزدی است، بلکه فریبنده و اغوا گر مردان نیز هست و بنا به اساطیر زردشتی زنان از او پدید آمده اند.
صفحه 89 از : پژوهشی در اساطیر ایران
مهرداد بهار


بر آنم که ،این قسمت از بندهش الحاقی باشد.

چه خوب که به یادم آوردید کتابهای دکتر دوستخواه را به کتابخانه ام اضافه نمایم.

با سپاس فراوان
شاد زیوید و دیر

ری چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 19:39

بسیار متشکرم از قرار دادن لینک کتابها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد