کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

وقتی بابام کوچک بود.

                                          


وقتی بابام کوچک بود

نوشته‌ی: علی احمدی

نشر: آفرینگان

سال 1389

اندازه: پالتویی


وقتی چهره ی اخموی پدر و مادرها را می بینیم، یا وقتی با «نه» های قاطع آنان در برابر خواسته های بچه ها رو به رو می شویم، وقتی آن ها در برابر بازیگوشی ها و شیطنت ها بچه ها موضع می گیرند و مدام درس اخلاق به گوش ها می خوانند و تمام هدف شان این است که بچه هایی آداب دان داشته باشند این سوال پیش می آید که آیا این مروّجان تربیت و آداب هرگز کودک بوده اند؟

تصور چهره ی کودکی شان سخت است مگر به مدد آلبوم ها ی عکس یادگاری؛ که باز هم این چهره ی اخمو با آن بچه ی تخس توی عکس هم خوانی ندارد. همه ی این مقدمه را گفتم تا کتاب «وقتی بابام کوچک بود» را معرفی کنم. کتابی با 12 داستان بسیار کوتاه که مجموعه ای از شیطنت های کودکی یک پدر به روایت پسرش است. شیطنت های پدر وقتی کوچک بود منجر به خرابکاری ها و وقایعی می شود که هر کودکی از تصور آن می خندد و هر بزرگسالی آن را تقبیح می کند. شاید بشود گفت قصه های این مجموعه همدستی نویسنده با کودکان است در افشای اسرار کودکی های پدران سخت گیر و قانونمند که تاب شیطنت پسرانشان را نمی آورند و گاهی خدای ناکرده به تنبیه هم متوسل می شوند. با قصه های این کتاب که ساده هستند می توان به دوران کودکی و آرزوهای آن دوران فقط برای لحظه ای سفر کرد.

نظرات 12 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:45

روز جهانی کودک مبارک.

یاد باد آن روزگاران یاد باد.

فرناز سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:36 http://farn-sighs.blogsky.com

چقدر خوب و به موقع .
لذت بردم .

گاهی می گویند : لعنت به پیری که جوانی اش را فراموش کرده باشد .
می توانیم بگوییم لعنت به پدر و مادری که بچگی خود را فراموش کنند .

شنگول , منگول , حبه انگور را لطفا از اینجا دانلود کنید و
گوش کنید .

http://angoor.cassettii.com/

از فرستادن این لینک سپاس گزارم.
اصلا ما ادم ها بدجور فراموش کاریم یا شاید هم خودمان را می زنیم به فراموش کاری

نیره سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:41 http://bahareman.blogsky.com/

خوش حالم که عرصه ی ادبیات کودکان و نوجوان را هم در این سرای پربار می بینم. شاید کمتر جمله ای مانند یکی از جملاتی که شل سیلورستاین در یکی از کتاب هایش مفهومی که شما از آن سخن گفته اید را بیان نکرده است. جمله آن قدر که یادم هست چون نزدیک به 10 سال پیش آن را خوانده ام خطابی است از پدری به فرزندش که مدام او را برای هر کاری سرزنش می کند و می گوید: وقتی من اندازه ی تو بودم .... وقتی من اندازه ی تو بودم .... واین کار ادامه داشت. در یکی از این سرزنش ها به فرزند کوچک یا نوجوانش می گوید وقتی من اندازه ی تو بودم 20 سالم بود!!!

واقعیتی است که بزرگترها در بربر بچه ها تصور می کنند همیشه همین سن و حال و روزگار بوده اند. این سیلوراستاین عجب دنیایی داره.

حیران چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 18:16 http://darheirat.blogfa.com

چقدر خوب که کتاب هایتان را با ما به اشتراک می گذارید.
ممنون و متشکر!

محبوبه جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:59 http://future-seed.blogsky.com

درووووووووود
فرانک جان چه خوب که این کتاب را نشانمان دادی. ای کاش فقط چند سال زودتر دیده بودمش و یکیش را برای بابام می خریدم و...

عزیزم هنوزم دیر نشده ... اگر نتوانستید به پدر خودتان بدهید به هر پدر دیگری هدیه بدهید باز هم خوب است...

مینافرهمند شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 http://telman-pinar.blogfa.com/

با سلام خوشحالم که دیدمتان وخواندمتان

لینک شدید

لینک یا لایک.
محسن.

علی احمدی چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 16:55

سلام
این کتاب از زبان یک دختر هشت ساله روایت شده نه پسر
لطفا نپرس از کجا می دانم فقط باور کنید که حرفم درست است
علی احمدی

فرانک یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:55

آقای احمدی گرامی از توجه شما سپاس گزارم. یادآور می شوم که در این کتاب سخنی از جنسیت راوی نیست که دارد خاطرات پدرش را تعریف می کند. اگر شما نشانه ای از جنسیت راوی نشان بدهید سپاس گزارم. دو دیگر این که زبان روایت و لحن حاکی از احساس لذت راوی از وقایع و نوع وقایع روایت شده این طور به ذهن خواننده متبادر می کند که راوی خاطرات پدر یک پسر باشد.
سه دیگر این که اگر بخواهیم در مورد جنسیت راوی مته به خشخاش بگذاریم اصلا جایی ندارد چون اصلا جنسیت راوی دخالتی در روایت ها ندارد. از نطر علمی این راوی که دارد خاطرات پدرش را می گوید همان نویسنده ی درونی متن شمرده می شود. چهار دیگر این که وقتی شما نام تان با نام نویسنده یکی است پس لازم است با استناد صحبت کنید یا خودتان همان نویسنده هستید یا دوستش پس برای مخاطب کامنت شما این سوال پیش می آید که شما از کجا جنسیت راوی را می دانید پس می پرسد تا بداند و کنجکاوی اش جواب بگیرد. و نکته ی آخر این که در خواندن یک داستان ما لازم نمی بینیم که حتما داستان یک راوی واقعی داشته باشد. راوی خیالی می تواند از نظر هر مخاطبی متناسب با دهنیاتش هر جنسی داشته باشد. مگر این که جنسیت دخالت داشته باشد بر فضا و مسیر داستان. این که شما می گویید راوی دختر است یعنی می خواهید القا کنید که وقایع حتما واقعی هستند و مخاطب هم باید کاملا بر حرف شما تکیه کند در حالی که اصل خوانش می گوید مخاطب آزاد است که هر جور دلش می خواهد بخواند و برداشت کند.

علی احمدی یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:56

با سلام و احترام ، غرض نشان صحت مطالب قبل و بود و نه چیز دیگر . لطفا به جمله از زبان یک دختر روایت می شود . توجه فرمائید با تشکر علی احمدی.
"وقتی بابام کوچیک بود" منتشر شد
داخلی آرشیو خبر کتاب و ادبیات
تاریخ : یکشنبه ۷ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۵۷
"وقتی بابام کوچیک بود" مجموعه داستان برای گروه سنی نوجوان با زبان طنز به قلم علی احمدی به زودی به بازار نشر آمد.

به گزارش هنر نیوز ،علی احمدی در گفت و گو با سینمای ایران، از انتشار آخرین اثرش از سوی نشر ققنوس خبر داد. این نویسنده گفت: "وقتی بابام کوچیک بود" مجموعه دوازده داستان است که از زبان یک دختر بچه روایت می شود.

احمدی افزود: در این مجموعه به دلیل آنکه روایی است تمام سعی شده تا گروه سنی که مخاطب کتاب محسوب می شوند بتوانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند و با بیانی که کتاب "وقتی بابام کوچیک بود" دارد علاوه بر داستان گویی نوعی طنز را نیز در اثر دارد.

وی در ادامه به درون مایه اثرش اشاره و تصریح کرد: خاطرات کودکی پدر راوی داستان، محور اصلی است که قصه پردازی شده و آنچه تفاوت این مجموعه با دیگر آثار با همین شیوه روایی استی زبان طنزی است که در داستان های "وقتی بابام کوچیک بود" به کار گرفته شده است.

در بخشی از این کتاب آمده است: بابام و جوجه کوچولوش روی میز نزدیک پنجره وایساده بودن و منتظر بابای بابام بودن، آخه اون روز پنج شنبه بود و بابای بابام زود می اومد خونه، تازه اون شب مهمون داشتن و این یعنی یه عالمه میوه و شیرینی، که یه دفعه یه جیپ ارتشی پیچید توی کوچه و بابام هم گرومبی پرید وسط فرش و مثل تیر از پله ها رفت پایین، خانم همسایه پایینی دم در خونشون وایساده بود و بابام همون‌طوری که داشت می‌رفت پایین گفت: "سلام."

"وقتی بابام کوچیک بود" به زودی از سوی نشر ققنوس روانه بازار نشر می شود.

[ بدون نام ] یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:47

سلام این بابت اظلاع رسانی است
وقتی بابام کوچک بود 2 از سوی انتشارات ققنوس به بازار عرضه شد .

یاسمیت دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 10:14

از کجا دانلود کنیم؟؟؟؟☺☺☺☺☺☺

خانم فرانک نویسنده ی این یادداشت به این جا سر نمی زنند. من (محسن) به جایشان می گویم:
اگر در خارج از کشورید، در اینترنت بگردید حتمن پیدا می کنید. عهد نویسندگان این وبلاگ بر این است که تا کتابی وجود دارد آن را می خرند و به دنبال آدرس دانلود نمی گردند.

علی احمدی یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 10:50

سلام و روز بخیر به دوستان قدیمی
جلد سوم این کتاب نیز به بازار نشر آمد

ممنون از اطلاع رسانی تون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد