کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

در ستایش مرگ

                                          

      

در ستایش مرگ

ژوزه ساراماگو

ترجمه شهریار وقفی پور

نشر مروارید

چاپ سوم

 

شنیدن نام ژوزه ساراماگو هنجارشکنی را در جهان داستان به یاد می آورد. مردی که جهان زندگی و مرگ را به چالش می کشد. هر بار که به اثری از وی برخورد می کنیم حتما اتفاق غیرمنتظره ای در جهان متن ما را شگفت زده خواهد کرد.

«در ستایش مرگ» رمانی دیگر از ساراماگوی پیش بینی ناشدنی است. البته عنوان اصلی آن «مرگ تعلیقی» نام دارد اما شهریار وقفی پور در ترجمه عنوان زیبایی برگزیده است.

دو فصل اول، آرام بی دغدغه و حتا با نوشتاری روزنامه نگارانه پیش می رود که برای کسانی که «کوری» را خوانده اند غیرقابل تحمل می شود اما وقتی پیش می رویم داستان وارد شگفتی های هیجان انگیزش می شود. ابتدا مرگ خود را از مردم دریغ می کند و احتمال زندگی جاودانه به عنوان موهبتی عام  خوشایند است اما همین امر دولت را به چالش می کشد، مافیاع  تازه ای پدید می آید. کلیسا، سازمان های تدفین، پزشکان، سازمان های بیمه، خانه های سالمندان و هرچه که با مرگ مردم در ارتباط است و از این راه درآمد دارند دچار وضعیت نابسامانی می شوند.

مفاهیم اخلاقی با غیبت مرگ تغییر ماهیت می دهند و …… اما همه ی ماجرا این نیست ماجرای واقعی وقتی است که مرگ (death) [به عمد با حروف کوچک] پا به عرصه ی داستان می گذارد و تبدیل به شخصیت اصلی می شود. وقتی بانو مرگ اشتباهی می کند! این اشتباه در انجام وظیفه ی خدشه ناپذیر مرگ باورکردنی نیست. بانو مرگ باید این اشتباه را جبران کند. حالا هر خواننده ای پس از خواندن این داستان شگفت انگیز می تواند برداشت خودش را از رابطه ی مرگ و قربانی اش داشته باشد.

                                           

نظرات 7 + ارسال نظر
مهشید شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:53 http://bookclub.blogfa.com

خوندمش . خیلی خوبه . کارهای ساراماگو کلا یه تیپ خاصیه .
این خیلی فلسفی قضیه مرگ رو زیر و رو کرده . اما نمی دونم چرا داستان دوتیکه است . یه جایی قضیه تموم میشه و یک قسمت دیگه شروع میشه . شاید هم از یک نگاه بزرگ به ریزنگاه می پردازد !!!!!!!
نمی دونم منظورمو متوجه شدید یا نه !!!!
به هر حال از اون کتاباییه که باید خوندش !
ممنون از فرانک جون واسه معرفی

بله متوجه شدم (البته به زعم خودم). در بخش اول به مقوله ی غیبت مرگ، امکان زندگی جاودانی و مصائب آن برای مردم به ویژه دولت می پردازد و به دنبال راه حلی برای نجات از این وضعیت بی سابقه است اما در چرخشی پس از رسیدن نامه ی بانو مرگ به رییس تلویزیون و سپس برگشتن نامه ی بنفش حاوی پیام مرگ به بانو مرگ داستان به رابطه ی بانو مرگ با نوازنده ویولن سلی می پردازد که نامه ی بنفش هرگز به دستش نمی رسد از این جا تمامی دغدغه های بخش اول به کلی تحت پوشش قرار می گیرد و داستان از این جا به بعد می شود داستان بانو مرگ و نوازنده. نمی دانم آیا منظور شما هم همین است یا نه؟ اگر شما به نکته ای برخوردید که این جدایی دو بخش را نشان می دهد خوشحال می شوم موشکافی شما را بدانم.

علی اکبر علامتی یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 http://neveshar.mihanblog.com

ساراماگو!
کوری ش را با جان و دل چهار پنج سال پیش خواندم و حالا ازش دفتر یادداشت را در صف خوانش دارم؛آنهم بعد کلیدر! انتخاب متن بعد از کلیدر سخت می نماید...
کتاب جالبی باید باشه و با توجه به استقبالی که از کوری در ایران شد؛حتمن کتابهای دیگر این نوبل دارِ مرحوم، طرفداران خاص خودش را خواهد داشت!
برای خودم متاسفم که کوری را یک مردِ سالخورد، وقتی مستاصل از خرید کتاب بودم در کتابفروشی آرش، بهم معرفی کرد و جلوه آن "دود از کنده بلند می شود" معروف!!!
بیابمش می خرمش و می خوانمش!
ممنون.

اصلا خواننده ی رمان در ایران ساراماگو را با کوری می شناسد ندیدم سایر رمان هایش به این حد استقبال شده باشد. اما به قول شما حتمن طرفداران خودش را دارد. خواندن آثار کوری برایم جذابیت خاصی دارد اگر این کتاب هایی که می خوانم امانت نباشد حتما دوباره می خوانمشان اما حیف اامانت می گیرم و برمی گردانم و کتابخانه ام از فروغ رویشان بی نصیب است و من هم بی نصیب از دوباره خوانی شان.

مهشید سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 18:49 http://bookclub.blogfa.com

دقیقا منظورم همین بود فرانک جون .

نیره سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:42 http://bahareman.blogsky.com/

درود و سپاس
واقعا منتظر روزی هستم که بتوانم اثارش را بخوانم... امیدوارم هر چه زودتر آن روز برسد...
مانا باشی بانو!

حتمن می رسد... از آن جا که بانوی اهل دانش و فضل هستی از خواندن آثار ساراماگو مشعوف می شوی.

دو هفته اخیر جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:17 http://recent2weeks.blogfa.com

"ماهی قهوه ای" از محمد علی رکنی با یادداشت هایی از مختاری و علی خانی بر این داستان

دور سوم با نقد هایی بر 2 داستان های برگزیده دیگر در ویترین "دو هفته اخیر" در معرض خوانش علاقه مندان ادبیات داستانی قرار گرفت.

علی رضا همتی جمعه 22 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 08:17 http://www.dopram.blogfa.com

سلام
مطلب شما را با ذکر منبع در وبلاگم نقل کرده ام در صورتی که مخالفتی دارید اطلاع دهید تا حذف نمایم.

هیچ مشکلی نیست. سپاسگزار هم هستیم.

Sevil چهارشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 22:45

واقعا یه کتاب خیلی عالی بود که خوندم مثل بقیه کتابهای ساراماگو که منو تحت تاثیر قرار دادن و ازشون لذت بردم ممنون سروش جان که منو کتابخونه کردی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد