کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

نوروز ۸۹


سال ۱۳۸۸به پایان رسید.

سال خوبی بود. خیلی خوب. کتاب زیادی نخواندیم، ولی کلی چیز یاد گرفتیم.

چیزهایی که برای یاد گرفتنشان می بایستی خیلی کتاب می خواندیم.

نوروزتان پیروز

بهار سبز هشتاد و نه، خجسته باد


خداحافظ آقای سالینجر

۱۹۱۹-۲۰۱۰

دیوید سالینجر برفت. خالق ناتور دشت.

با مرگ سالینجر، هولدن کالفیلد هم مرد. چرا که دیگر کسی او را نمی نویسد.

من او را خیلی دوست داشتم. هم دیوید و هم هولدن را. هولدنی که همان دیوید بود.

خبر را اینجا بخوانید.

خدا حافظ آقای سحابی

 

مهدی سحابی

1323-1388

مترجم شهیر مجموعه کتاب های

در جستجوی زمان از دست رفته، اثر مارسل پروست در پاریس درگذشت.


محمود دولت آبادی و جواد مجابی


محمود دولت آبادی در تشییع مهدی سحابی گفت:

دیگر نمی توانم مرگ دوستانم را باور کنم.

نوبل ادبیات ۲۰۰۹


خانم هرتا مولر

نویسنده سرزمین گوجه های سبز

برنده نوبل ادبیات ۲۰۰۹

کتاب روز

این روزها کتاب نمی خوانم. چر که:

این روزها کلی کتاب در خیابان می خوانم.

این روزها موقع تجربه کردن آن چه که آن روزها در کتاب ها خوانده ایم است. و این که آن چه که روزها و هفته ها و ماه ها در اوراق کتاب ها به دنبالش می گشتیم چگونه عملی شده و می شود. این جاست که تحلیل رویدادها جذابیت پیدا می کند. و می فهمی که آن چه که قبلن خوانده بودی یاد گرفته ای یا نه. نمره ات بیست است یا صفر. تجدیدی یا قبول. می توانی تک ماده استفاده کنی یا نه. سال دیگر هم توی همین کلاس تحلیلی هستی یا نه.

.......

این پست را در فیلم هایی که می بینیم را ببینید.

افسردگی

این روزها هر کتابی را بر می داری غم باد می گیری. کمی به کتاب هایی که این روزها در کتاب فروشی ها عرضه شده اند و این جا هم گاهی نقد شده اند، نگاه کنید و ببینید که راست می گویم.  

کافه پیانو 

خاله بازی 

چه کسی باور می کند رستم 

.... 

عمق افسردگی نویسندگان عصر حاضر شگفتی آور است.  

عمق افسردگی مترجمین عصر حاضر شگفتی آور است. 

و این افسردگی تا عمق استخوان ما هم رخنه می کند. 

ما به کجا می رویم؟

من افسردگی موجود در میان جامعه را جز در تسلیم شدن خودمان به فرهنگی که  نظام حاکم به ما اماله می کند، نمی بینم.  

در پایان متن فرزند پنجم چیزکی نوشتم. آن را این جا باز تر کردم و بگذارید بگویم که تا اطلاع ثانوی هیچ یک از کتبی که مجوز چاپ می گیرند را نخواهم خواند. چون برای ادامه حیاتم نیاز به امید دارم که این کتاب ها به من نمی دهند. سعی می کنم چیزی را که می خواهم در میان آن چه که در گذشته بوده جستجو کنم. مگر این که تک و توک پیدا بشود نوشته هایی که از تیغ سانسور افسرده طلب وزارت ارشاد در برود.

سالی که گذشت

کتابخانه من

تولدمان مبارک 

هفدهم مهرماه  سال روز تولد این وبلاق وزین است.

در طول یک سال گذشته دقیقن پنجاه و پنج متن در این‌جا نوشته شده که چهل و چهار تای آن در باره کتاب‌هایی بوده که توسط اعضای وبلاق خوانده شده است. به شرح زیر:

شازده کوچولو- بهترین داستان های کوتاه آنتون چخوف- غرور و تعصب- مثل آب برای شکلات- بار هستی- قصر- چنین کنند بزرگان- دیوان شرقی-  تبارشناسی اخلاق- خاطرات روسپیان سودازده من- تکه های گمشده- اتاقی از آن خود- داستانهای نیکولا کوچولو- پای بندی های انسانی- اتفاق خودش نمی افتد- ایستگاه سلجوق- خانواده نیک اختر- قصه های من و بابام- مکتب در فرایند تکامل- پلوخورش- نیمه زندگی- اقتصاد ایران و معمای توسعه نیافتگی- حافظ ناشنیده پند- سمفونی مردگان- ضیافت- ناتور دشت- گستره محبت- شکار- انتری که لوطیش مرده بود- نفرین اردوگاه دریاچه سرد- قلندر قلعه- عقاید یک دلقک- کلید شیشه‌ای- قصه‌های سرزمین اشباح- ابلوموف- برادر کشی- یادداشت های یک استعداد درک نشده- دنیای وارونه- پی پی جوراب بلند- مجموعه ماجراهای بچه‌های بدشانس.*

 و اما بیشتر بار چرخیدن این وبلاق وزین به دوش پروانه خانم اسماعیل زاده یعنی مدیر وبلاق بوده است. که دست مریزادی به ایشان بدهکاریم که آن را در همین جا خدمت ایشان عرض می‌کنیم. ما حتا در آن دنیا هم خودمان را مدیون ایشان می دانیم. این دنیا که بماند. 

بعد -یعنی مقام دویم- خودمان و مقام سیوم  در اختیار حسام آقای دهقانی حفظه الله است.

به قول هدایت و فرزاد در وغ وغ ساهاب جز این‌که بگویم به پاس این زحمات، عکس هر سه تای خودمان را در اندازه اصلی در این صفحه آپ می‌کنیم، چیزی برای قدردانی نداریم. نه سکه ای، نه ال نودی، نه زانتیایی و نه حتا موتوری گازی. دنده ای که بماند. و نیز در این جا اعلام می کنیم، هر کس هم که تبلیغ این وبلاق وزین را در وبلاقش بکند می تواند عکس خودش را در قطع اصلی برای ما بفرستد تا در این جا آپ کنیم و نام نیکی از خود در تاریخ ادبی این ملک  به یادگار بگذارد.

ساعتی که عکس پیوست این متن نشان می دهد سرکاری است. به آن فکر نکنید. هیچ پیامی هم در آن نیست. سال هاست که دو عقربه آن در نزدیکترین فاصله شرعی و ممکنه در کنار هم آرمیده اند. هر چند که می ترسیم فیقور این دو عقربه دچار سانسور مقامات بی صلاح بشود و ما بمانیم و یک وبلاق وزین فیلتر شده. 

انشاالله رحمن تولد صد و بیست سالگی این وبلاق را هم به کوری چشم آنان که مرده ما را بیشتر از زنده ما می خواهند جشن بگیریم و شادمانی و سرور و ترقص کنیم.

---

* حاشیه- چون حدس می‌زدیم که انسان‌های بیکاری پیدا می‌شوند که این کتاب‌ها را بشمارند تا ببینند واقعن چهل و چهار تا هست و ما دروغ نگفته‌ایم، برای لجبازی با آن‌ها هم که شده به جای چهل و چهار تا سی و هشت تا نوشتیم. کسانی که نشمارده اند بشمارند تا باور کنندد.**

---

** حاشیه بر حاشیه: ایضن سرقت ادبی از قضیه چل دخترون اقای هادی خان صدافت و محمد خان فرزاد در وغ وغ ساهاب.

هفت سین کتابامون

سفره هفت سین کتابامون

دنبال ۷ سین می گشتم برای وبلاگمون. هجده تاسین توی کتابامون -قفسه کتابامون- پیدا کردم. نتونستم ۷ تاشو انتخاب کنم و بقیه را کنار بگذارم. همه را چیدم. برای ۷ تاشونم پارتی بازی کردم و روی سفره چیدمشان. اون وسط . جای سیرالملوک و سفرنامه خالی بود.

***

شما اگر به جای من بودید ۷ سین کتاباتون کدام یک از کتابهای لیست من بود؟ از کتابهای خودتون هم می توانید نام ببرید.

این هم لیست سین های من که توی سفره چیده شد. اولین هفت تا سوگلی های خودم هستند.:

 

1 – سایه روشن – صادق هدایت

2 – سگ ولگرد – صادق هدایت

3 – ساربان سرگردان – سیمین دانشور

4 – سرزمین اژدهای طلایی – ایزابل آلنده

5 – سمفونی مردگان – عباس معروفی

6 – سفر به دیگر سو – کارلوس کاستاندا

7 – سوگ سیاوش – سیمین دانشور

***

8 – سیذارتا – هرمان هسه

9 – سوپر مانولیتو – الویرا لیندو

10 – سیری در ادبیات غرب – جی بی پریستلی

11 – سفر به دشت ستارگان – پائولو کوئیلو

12 – سلوک – محمود دولت آبادی

13 – سی زیف و مرگ – روبر مرل

14 – سرگشته راه حق – نیکوس کازانتزاکیس

15 – سکه سازان – آندره ژید

16 – سینماگر – جمشید ارجمند

17 – ساعت نحس – گابریل گارسیا مارکز

18 – سیمای دو زن – سعیدی سیرجانی

19- سیرالملوک – خواجه نظام الملک

20- سفرنامه – ناصر خسرو قبادیانی

***

نوروز ۱۳۸۷ خورشیدی مبارک.

اقتصاد ایران و معمای توسعه نیافتگی - مسعود نیلی

معمای توسعه نیافتگی


کتابی که می ­خواهم به عنوان اولین نوشته ­ام در این وبلاگ از آن سخن بگویم کمی با فضای این وبلاگ متفاوت است و کم­تر در خصوص موضوعاتی این چنینی نوشته شده است. ولی از آنجایی این کتاب توانست با زبان ساده­ و در عین حال دقیق ­­اش، پاسخ بسیاری از سوالات ذهنی من را در مورد ایران بدهد، خواندن آن را به شما هم توصیه می ­کنم.



ما ایرانی جماعت، همواره درگیر تناقضاتی عجیب و غریب هستیم. یکی از تناقضات از آنجا سر بر می ­آورد که همواره احساس می ­کنیم ، کشوری داریم سرشار از امکانات و مواهب خدادادی و از سوی دیگر همواره با مشکلات اقتصادی از قبیل گرانی، بیکاری و ... دست بگریبانیم بگذارید دقیق ­تر بگویم




  1. ایران دومین کشور برخوردار از ذخایر گازی دنیاست.


  2. ایران سومین کشور برخوردار از ذخایر نفتی دنیاست.


  3. ایران جز ده کشور برخوردار از منابع معدنی دنیاست.


  4. ایران به لحاظ موقعیت ژئوپولتیک در موقعیت کاملا استثنایی قرار دارد، که می ­توان از این موقعیت برای کسب منابع قابل توجه ارزی استفاده کرد.


  5. ایران دارای تنوع اقلیمی نسبتا استثنایی است. که آن را مستعد سرمایه­ گزاری در محصولات مختلف کشاورزی می ­کند.


  6. ایران به طور بالقوه دارای نیروی انسانی بسیار مستعد و به صورت بالفعل برخوردار از نیروی انسانی تحصیل کرده و توانمند است، به گونه ­ای که بسیاری از ایرانیان تحصیل کرده که توانمندی خود را به بازار جهانی کار عرضه کرده­ا ند، در دانشگاه­ها و یا شرکت­های معتبر دنیا از موقعیت ­های کلیدی برخوردارند.


  7. ایران برخوردار از تمدن و تاریخ کهن است و جز ده کشور برتر از لحاظ میراث فرهنگی و پنج کشور نخست از لحاظ اکوتوریسم است.که در صورت توجه مناسب به این ویژگی ­ها، می ­تواند به یکی از قطب ­های مهم جهانگردی تبدیل شود.


  8. اقتصاد ایران برخوردار از نیروی کار فراوان و منابع انرژی گسترده­ ای است که می ­تواند قدرت رقابت ویژه­ ای را در جلب سرمایه ­های خارجی برای کشور ایجاد کند.

ولی احتمالا بیش­تر ما ایرانی ­ها از شنیدن این اولین­ و برترین بودن ­ها خسته شده­ ایم و می ­گوییم پس چرا وضعمان این طور نابسامان است؟ شاید عده­ ای بگویند؛کار، کار اینگلیسی ­هاست. البته نمی ­توان اثر کشورهای دیگر را در وضعیت امروز کشورمان نادیده گرفت ولی آیا همه ­ی داستان همین است؟ آیا این عوامل خارجی برای سایر کشورهای پیشتاز در توسعه مانند مالزی، وجود نداشته ­اند و ندارند؟ بگذارید دوباره دقیق ­تر نگاه کنیم :



هنگامی که به آمار (این آمارها مربوط به زمان نگارش ویرایش اول کتاب، سال۱۳۷۸، می­باشند. ولی در صحبتی که با دکتر نیلی داشتم، گفتند که این آمارها تغییر بنیادی ­ای نکرده­ اند.) مراجعه شود، می بینیم که:




  • درآمد سرانه کشور در فاصله سال­های 1357 تا 1376 به طور متوسط 5 درصد کاهش پیدا کرده است .


  • به جز در برنامه توسعه اول که رشد درآمد سرانه 4 درصد بود از سال 1373 به بعد رشد درآمد سرانه کمتر از 4/2 درصد بوده است.


  • توزیع درامد در ایران به شدت نابرابر است.


  • با رشد 4/2 درصد، بیش از 30 سال طول می کشد که درامد سرانه به 4000 تومان در روز برسد، یعنی حدود 4-5 دلار.


  • (این یکی از خودم است) درست است که منبع درآمد اصلی کشورمان از نفت است، ولی تجربه نشان داده است، برخلاف کشورهایی مثل عربستان که وضعیت مشابه ما دارند، سطح رفاه مردم به قیمت این مایع سیاه ربط چندانی ندارد.


قابلیت­ های بالقوه ایران، مسلما به مراتب بیشتر از متوسط کشورهایی است که در دو دهه گذشته عملکرد اقتصادی شگفت آفرین داشته ­اند و عملکرد بلند مدت اقتصادی کشور به مراتب ضعیف­ تر از متوسط کشورهای در حال توسعه بوده­ است. این عملکرد مربوط به مقطع کوتاهی از تاریخ کشور نمی ­شود، بلکه ویژگی بلند مدت آن را شکل داده­ است. پژوهش اساسی آن است که چرا کشوری برخوردار از همه امکانات، عملکردی چنین نامناسب از خود نشان می­ دهد؟ این مساله و یا معمای کم­تر توسعه یافتگی کشور است که این کتاب تلاش کرده است پاسخی برای آن ارائه کند.




فنگ شویی

در این ایام که همه مشغول خونه تکونی اند از دلم نیومد این رو نگم :

 

حالا که داریم خونه هامون رو خونه تکونی میکنیم بیایید یک مقدار اصولی ترش کنیم.

 

کتابهایی با مضمون فنگ شویی در بازار هستند که تعدادشون کم و قیمتشون زیاد نیست. فنگ شویی اصول و روش دکوراسون خونه و خونه تکونی های شرقیه که بعضی مطالب و روشهای اون با آداب و رسوم ایرانی ها مغایرت نداره اما بعضی چیزهاش مثلا اینکه کجای خونه از کدوم مجسمه بودا استفاده کنی به درد ما نمیخوره اما اینکه کجای خونه از گلدان زنده سبز استفاده کنی جذابه... اگر وقت کردین در حین خونه تکونیتون این کتاب رو بگیرید و از بعضی از اصولش استفاده کنید.

   

"خونه هاتون رو خونه تکونی کنید وسایلی که کهنه شدن و یا نیاز ندارین نگه ندارین چون نگه داشتن و انبار کردن لوازم کهنه و به درد نخور توی خونه باعث افسردگی میشه"

اولین کتابی که خوانده اید؟

یادتون میاد اولین کتابی که خوندین چی بود؟

حسام: جزیره اسرار آمیز (ژول ورن)
پروانه: ماشا و خرس
محسن: امیر ارسلان نامدار
فرشته: حسنی نگو یه دسته گل
مهدخت: گربه من نازنازیه
محمدرضا: بن هور

موضوع بندی نوشته ها

با سلام به همه دوستان تنبل که دارند کتاب میخونند و یادشون رفته بقیه رو از کتابهایی که میخونند باخبر کنند

من میخواستم یه پیشنهادی بدم راجع به موضوع بندی نوشته هامون. به نظرم شاید بهتر باشه بجای تقسیم بندی ادبیات به کشورهای مختلف اونها رو بنا به موضوعشون طبقه بندی کنیم یعنی :

 

1-     رمان و داستان کوتاه

2-     شعر

3-     طنز و نوشته های انتقادی

4-     نمایشنامه و فیلمنامه

5-     تاریخی – سیاسی

6-     علمی – فلسفی – تحلیلی

7-     عرفانی - اعتقادی

8-     زندگینامه

9-     ادبیات کودک و نوجوان

 

البته ممکنه یه کتاب چند تا از این موضوعات رو در بر داشته باشه ولی اونی که از همه بارز تره مد نظر باشه

حالا اگه پیشنهاد دیگه ای هم هست بنویسید و اینقدر هم تنبلی نکنید .

نمیدونین من با چه ذوق و شوقی میام تو این صفحه !!