این کتاب از هر دو نظر ادبی و فلسفی دارای درجه ی بالایی است.
شما را به ضیافت بزرگان یونان باستان می برد. در ابتدا شرکت کنندگان برای سخن سرایی در مورد عشق نوبت می گذارند.
سخنان هر یک را که می خوانی بیش از قبلی لذت می بری ولی نفر بعدی ابتدا با پرسش از نفر قبلی ، نظریات او را نفی کرده و به سخنسرایی خود در باب عشق ادامه می دهد، همه به او آفرین می گویند و سر ذوق می آیند و این برای او هم تکرار می شود.
ادامه مطلب ...
از ابتدای کتاب جنگی نابرابر بین سنت و مدرنیته را دریافتم . جنگی که شما را همراه خودش می برد ، عذابت می دهد و در هیچ و پوچ رهایت می کند....
ادامه مطلب ...
پدر ویلی چالدران به دعوت مهاتما گاندی ،دانشگاه انگلیسی زبان خود را ترک کرده و بدون توجه به طبقه ی خود ، با دختری از طبقه ی پست ازدواج می کند. این ازدواج دلیلش عشق نبود ،بلکه فقط پاسخی به آموزه های مهاتما گاندی بود.
نتیجه ی پیوند دو کاست مختلف، ویلی و ساروجینا بودند. ویلی و خواهرش دچار چند گانگی می شوند و به نوعی می خواهند از پدر و مادرشان فاصله بگیرند و به آنها بفهمانند که اشتباه می کنند . ویلی برای فرار از هندوستان تصمیم می گیرد مبلغ مسیحی شود. پدرش مخالفت می کند و نامه های مختلفی به آشنایانیش در اروپا می نویسد.و ویلی برای تحصیل به دانشگاهی در لندن می رود . اینجاست که داستان تفاوت های فرهنگی و تربیتی و اجتماعی و... آغاز می گردد...
داستان ویلی در سه قاره آسیا و اروپا و افریقا ادامه می یابد. در دانشگاه لندن از ویلی در مورد کتابی از اجداد او می پرسند ویلی آن را نخوانده و گمان نمی کند پدرش هم آن را خوانده باشد، کتابی که هجوم مسلمانان باعث به فراموشی سپردن آن در هند شده است...
در باره ی نویسنده:
نایپل در هند متولد شده است در جوانی برای تحصیل به انگلستان رفت . در تمامی آثارش می توان گوشه هایی از زندگی واقعی خود نایپل را بر اثر مهاجرتش و تفاوت های فرهنگی و سر گشتگی های ناشی از آن را دید. او از فرهنگ های قاره های مختلف، استعمار و مستعمره، فقیر و ثروتمند،... می نویسد
نایپل برای نوشتن کتاب نیمه زندگی نوبل ادبیات ۲۰۰۱ را از آن خود می کند.
پیوندهای خواندنی:وی اس نایپل ، احمد میرعلایی مترجم کتاب "هند تمدن مجروح" ، مصاحبه با نایپل ، Bibliography
ونه گات نویسنده ی که در جنگ جهانی دوم حضور داشته است . معروف ترین کتاب او« سلاخ خانه ی شماره پنج» است. او نویسنده ای منتقد به جامعه ی غرب است.
در این کتاب شخصی که ابتدا به دلیل چهره و ظاهر غیر عادیش دور از جامعه در یک خانه ی بزرگ توسط خدمه و دور از پدر و مادرش نگهداری می شده خودش هم نمی فهمد که چگونه با هوش شناخته می شود، در واقع او آدم معمولی بود ولی ناگهان توسط همان اطرافیانی که به کنجی فرستاده شده بود ، کاندید ریاست جمهوری می شود:
یک روز دیدم که می خواهم رییس جمهور شوم .پیشکارم یک دگمه ی تبلیغاتی به برگردان یقه ی فراک من سنجاق کرده بود. روی آن شعاری نوشته شده بود که مقدر بود باعث انتخاب من به ریاست جمهوری شود:
تنهایی هرگز!
بله درست است با همین شعار رییس جمهور می شود!!
در ادامه می نویسد:
وقتی شروع کردم به لیچار گفتن ،دیدم بی اندازه کار ساز است. من این کار را کردم تا در یادها بماند که طرح های جدید من با چه ظرافتی فراخور انسان های متوسط الحال خواهد بود
.
انتخابی از مقدمه کتاب
این نوشته در باره ی احساسی است که من از زندگی دارم.
در اینجا همه ی آن آزمایش های مربوط به چابکی و هوش محدود من هست. این آزمایش ها مرتب تکرار می شوند. به نظر من شوخی اصلی لورل وهاردی این بود که آن ها در هر آزمایش نهایت سعی خود را می کردند. آن ها هرگز از معامله ی صادقانه با سرنوشت شان باز نماندند، از این نظر به شکل درد ناکی دوست داشتنی و با مزه بودند
..
من تجربه هایی با عشق داشته ام، یا فکر می کنم که داشته ام ، به هر حال، اگر چه آن هایی را که خیلی دوست داشتم می توان به راحتی به عنوان «محبت معمولی» تعریف کرد.با یک نفر برای مدت کوتاه یا شاید حتا برای مدت طولانی خوب تا می کردم، و او هم به نوبه ی خود با من خوب تا می کرد. این وسط عشق نقشی نداشت
...
. ونه گات" خود درباره تلویزیون میگوید، هرکس کهمیخواهد به تلویزیون این عامل جداکننده مردم از هم - نگاه کند، نیازی به عقل ندارد، زیرا این وسیله گذشته او را پاک میکند و هرچه که خود بخواهد در ذهن انسان جای میدهد."
---
"سلاخ خانه شماره پنج"، "شب مادر"، "مرد بیوطن"، "زمان در ذهن" و "گهواره گربه "
از جمله آثار او هستند که به فارسی ترجمه شده است
:لینک های مفید
آیا شما این کتاب را خوانده اید؟
من نخوانده ام.
نویسندهی کتاب، حسین مدرسی طباطبایی، دانشآموختهی حوزهی علمیهی قم است. وی که دارای اجازهی اجتهاد است، پیش از انقلاب یکی از شاگردان مرتضی مطهری بود و به توصیهی او راهی آکسفورد شد و در زمینه فقه اسلامی با رسالهی «خراج در فقه اسلامی» (نشریافته در 1983 در لندن) دکترا گرفت. وی با نوشتن کتابهایی چون «درآمدی بر فقه شیعی» (1984، لندن)، «بحران و تثبیت در دورهی تکوینی اسلام شیعی» (1993، پرینستون) و نیز «سنت و بقا؛ بررسی کتابشناختی ادبیات شیعهی اولیه» به یکی از برجستهترین پژوهشگران سنت شیعی در جهان بدل شد. وی که امسال در دانشگاه هاروارد استاد میهمان است، پژوهشگر ارشد مدرسهی امور روابط عمومی و بین الملل و نیز استاد مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون در آمریکاست.
در زبان فارسی از حسین مدرسی از جمله کتابی در دو جلد با عنوان «زمین در فقه اسلامی» در سال 1362 نشریافته است. ادامه
ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساختهای یعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای
قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه
سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان
و از میان تیغ به ما آختهای یعنی چه
هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه
تصنیف "یعنی چه" رابا صدای شجریان اینجا گوش کنید.
برداشت از اینجا
پروانه اسماعیل زاده
زندگی آپارتمانی هم مسائل خاص خودش را دارد از جمله نگهداری و انجام مسائل مشترک . در ساختمانی که ما زندگی می کنیم نه آپارتمان است که در هر خانواده ممکن است آقا از یک شهر و خانم از شهر دیگر و بچه ها تقریبا همگی تهران به دنیا آمده اند. تحصیلات متفاوت با سنین متفاوت. فکرش را بکنید هماهنگی گاهی خیلی مشکل می شود.
هر چند وقت یکبار انجام امور به عهده ی همسرم میفتد . دیروز دیدم بسیار عصبانی میگه این آقای صدیقی عجب آدمیه ! حالا می فهمم که این پسرش هم عین پدرشه ! "دیو وارونه کار" رو میمونن. به پسرش چند وقت پیش گفتم این لامپ رامپ سوخته بی زحمت یک لامپ اینجا بنداز. بلافاصله گفت چشم! ولی انجام نداد !. قبل از اون، لامپ بالای در ورودی سوخته بود به پسر آقای چراغچی گفتم ،نه تنها اون لامپ رو عوض کرد بلکه هر جای دیگه هم لامپ سوخته ای بود عوض کرد . این آقای صدیقی هم همیشه تو ساختمون تو جلسات و جلو رو آدم با کارهای خلاف فرهنگ آپارتمان نشینی موافقت میکنه ولی درست برعکسشو انجام میده. پشت پنجره ش موز آویزون میکنه! ماشین پسر و دخترشو نصف شب یواشکی میاره تو پارکینگ و راه بقیه رو میگیره ، صبح زود میبره بیرون! حال بقیه ماشین دومشونو رو تو خیابون پارک می کنن، وقتی مهمون دارن ماشین خودشونو بیرون میزارن و...
گفتم دیو وارونه کار داستانش چیه؟ گفت تو شاهنامه رستم گرفتار ین دیو میشه دیو اونو بلند میکنه و بهش میگه بندازمت تو دریا یا خشکی ؟.رستم که می دونست اگر اونو بندازه تو خشکی پرتش میکنه و به کوه میخوره بهتره که به دریا پرت بشه . رستم اکوان دیو را گول می زنه و از او می خواهد که به خشکی پرتابش کند. دیو او را به دریا می اندازد! و رستم نجات پیدا می کند.
..
تا حالا خیلی اصطلاح "دیو وارونه کار" را شنیده بودم ولی داستانش را نمی دانستم. با اینکه یک شاهنامه بسیار نفیس در کتابخانه دارم ولی هیچگاه آن را از ابتدا تا به آخر نخوانده ام .گاهی، آنهم برای پیدا کردن شعری آن را باز می کنم. برای این شاهنامه نخوانیَم خودم را سرزنش می کنم.
بعد از انقلاب خیلی ها اسم بچه هاشونو از شاهنامه انتخاب می کنند.
راستی چه داستانهایی از شاهنامه می دانیم ولی در خود شاهنامه نخوانده ایم ؟
لینکها:
لیست داستان های شاهنامه در ویکی نبشته
کتاب پای بندی های انسانی اتوبیوگرافی نیست، اما داستانی به گونه ی اتو بیوگرافی است، حقایق و افسانه به طور جدا ناپذیری در هم آمیخته شده اند، احساسات از آن خودم است ، اما نه تمامی آن رویدادهای اتفاق افتاده یی که به توصیف آمده است و بعضی از آنها نه از زندگی خودم که به قهرمان داستان انتقال یافته است بلکه از زندگی کسانی است که با آنان صمیمی و نزدیک بوده ام
..
سامرست موام
نقل از مقدمه ی کتاب
سامرست موام نویسنده ی بیش از صد داستان کوتاه و رمان و نمایشنامه است متولد پاریس و از ده سالگی در انگلستان بوده است. جایزه ی "سامرست موام" قدیمی ترین جایزه ادبی در انگلستان می باشد. دوریس لسینگ در سال ۱۹۵۳ این جایزه را دریافت کرده است.
داستان این رمان ِ بلند زندگی جوانی به نام فلیپ است که برای یافتن و رسیدن به آن چه در سر دارد در عین تلاش، بسیار واقعی، فکر و زندگی می کند. با خواندن این کتاب زندگی یک جوان در پاریس و لندن را تجربه می کنید. بر این عقیده ام که، جوان ها این کتاب را پس از خواندن فراموش نخواهند کرد . شاید جوان های امروزی ما می خواهند مثل فلیپ خودشان انتخاب کنند! ولی محدودیت ها و فرهنگ ایرانی ما به آنها اجازه چنین زندگی را به آنها نمی دهد و مجبور هستند با روش های خودشان به مقابله با عادت ها ی کهن برخیزند که گاهی به بیراهه می روند...
نویسنده مطلب: پروانه اسماعیل زاده
"دیوان شرقی" عنوان کتابی است از گوته با ترجمه شجاع الدین شفا. کتاب های گوته با نام های حافظ نامه،رنج نامه،حکمت نامه،...در آن گرد آوری شده است.
گوته ابتدا حافظ را با ترجمه آلمانی خوانده است با همان ترجمه، عاشق حافظ شده است و سپس به آموختن فارسی ومتون ادبی فارسی پرداخته است
حتی معشوق آلمانی خود را زلیخا می نامد و یک کتاب "زلیخا نامه" برای او می نویسد
زلیخا خود شاعری بسیار خوبی بوده است.
قسمتی از کتاب:
اگر روز ی دنیا به سر آید،ای حافظ آسمانی،آرزو دارم که تنها با تو باشم و در کنار تو باشم.همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم،زیرا این افتخار زندگی من و مایه ی حیات من است
گوته
پیوندهای مفید:
گوته آغازگر گفتوگوى فرهنگها ،دو قطعه از گوته ،لیست آثار گوته ،گوته ،ویکی پدیا ،بنیان مدرنیسم در فاوست گوته ، اخوان و گوته ، فاوست کیست؟
ها؟
-یک برّه برام بکش...
آدم وقتی تحت تاثیر شدید رازی قرار گرفت جرات نافرمانی نمیکند..
از آنجایی که هیچ وقت تو عمرم بَرّه نکشیده بودم یکی از آن دو تا نقاشیای را که بلد بودم برایش کشیدم
اما البته ماها که مفهوم حقیقی زندگی را درک میکنیم میخندیم به ریش هرچه عدد و رقم است!
خودت که میدانی... وقتی آدم خیلی دلش گرفته باشد از تماشای غروب لذت میبرد
گوسفند هرچه گیرش بیاید میخورد.
-حتا گلهایی را هم که خار دارند؟
-آره، حتا گلهایی را هم که خار دارند.
-پس خارها فایدهشان چیست؟
من چه میدانستم؟ ......
-پس خارها فایدهشان چیست؟
شهریار کوچولو وقتی سوالی را میکشید وسط دیگر به این مفتیها دست بر نمیداشت. . همین جور سرسری پراندم که:
-خارها به درد هیچ کوفتی نمیخورند. آنها فقط نشانهی بدجنسی گلها هستند.
و پس از لحظهیی سکوت با یک جور کینه درآمد که:
-حرفت را باور نمیکنم! گلها ضعیفند. بی شیلهپیلهاند. سعی میکنند یک جوری تهِ دل خودشان را قرص کنند. این است که خیال میکنند با آن خارها چیزِ ترسناکِ وحشتآوری میشوند...
اخترکی را سراغ دارم که یک آقا سرخ روئه توش زندگی میکند. او هیچ وقت یک گل را بو نکرده، هیچ وقت یک ستارهرا تماشا نکرده هیچ وقت کسی را دوست نداشته هیچ وقت جز جمع زدن عددها کاری نکرده. او هم مثل تو صبح تا شب کارش همین است که بگوید: «من یک آدم مهمم! یک آدم مهمم!» این را بگوید و از غرور به خودش باد کند. اما خیال کرده: او آدم نیست، یک قارچ است!
با درود به دوستان
دیدم بهترین شروع کتاب جاودانه ی "شازده کوچولو" اثر آنتوان دو سنتگزوپهری است.
من عادت دارم جملاتی از کتاب ها رو یادداشت می کنم وقتی آن جملات را می خوانم مثل این است که کتاب را دوباره می خوانم.
این داستان را بارها خوانده ام و باز هم می خوانم. ترجمه ی شاملو ی بزرگ را از بقیه ترجمه ها بیشتر می پسندم
می توانید کتاب را اینجا بخوانید و گوش کنید.ترجمه احمد شاملو
شازده کوچولو ترجمه محمد قاضی (متن)و صدای ایرج گرگین
لینکهای مفید:
شازده کوچولو در ویکی پدیا
اقبال زاده " گفت : « کتاب "شازده کوچولو" تاکنون 16 بار به فارسی ترجمه شده است.»
"بهمن نامور مطلق" که عنوان تز دکتریش "خیال پردازی عرفانی نزد مولانا و اگزوپری" است ادامه
فرانسه شصتمین سالگرد انتشار کتاب "شاهزاده کوچولو" اثر "آنتوان دو سنت اگزوپری" را با اجرای برنامههای مختلف گرامی میدارد. خبرگزاری فرانسه یکشنبه از پاریس گزارش داد که قرار است یک نمایش در " میشل تئاتر" پاریس و یک اپرا در "اپرای کارلسروهه" آلمان برگزار شود. این کتاب که با یک طراحی روی دستمال سفره کاغذی در یک رستوران در نیویورک آغاز شد تاکنون 80میلیون نسخه به فروش رفته که 11میلیون آن تنها در فرانسه به چاپ رسیدهاست ادامه
یک داستان خواندنی ادامه
پروانه اسماعیل زاده